امروزه شرکتهای کوچک و بزرگی را میشناسیم که به ما خدماتی ارائه میدهند و زندگی آنلاین ما، در واقع همین حکایت ما و این شرکتهاست.
این یک بازی برد-برد است. ما برندهایم، چرا که سرویسهای کارآمد و خوبی را در اختیار داریم، و آنها برندهاند چون درآمد خوبی به جیب میزنند.
ولی همیشه اینگونه نیست که آنها برای دادن این خدمات به ما، از ما پولی دریافت کنند. برای نمونه، دراپباکس را در نظر بگیرید، خیلی از ما یک اکانت رایگان در این سرویس داریم. اما درآمد این شرکت، تنها از پلنهای پولی (که فضای بیشتری در اختیار شما قرار میدهند) کسب میشود:
* Freemium به سرویسهایی اشاره دارند که یک سرویس رایگان در اختیار کاربران میگذارند، بعد امکاناتی بیشتر از آن (در اینجا فضای بیشتر) را میفروشند. (اطلاعات بیشتر)
یا مثلن Stackoverflow، به هیچ عنوان از کاربرانش پولی دریافت نمیکند و درآمدش تنها از راه تبلیغات است:
از آنجایی که این وبگاه پر از پرسش و پاسخهای مفید است، ورودی زیادی از موتورهای جستوجو دارد. بسیاری از این ورودیها، مربوط به افرادی هستند که در این وبگاه عضو نیستند. این حجم بالای بازدید، محل خوبی برای تبلیغات است.
جالب اینکه کسانی که عضو فعال این وبگاه باشند (امتیازشان دستکم ۱۲۵ باشد) تبلیغات به مراتب کمتری را مشاهده میکنند!
* تصور میکنم بخش کاریابی این وبگاه هم یک منبع درآمد برای این شرکت باشد، هرچند در عکس بالا این مورد ذکر نشده است.
چند مورد دیگر را نیز ببینید:
اما چیزی که بیشتر توجه من را به خود جلب کرد، Instagram بود:
اینستاگرام اکنون متعلق به شرکت فیسبوک است. به نظر میرسد فایدهی این شبکهی اجتماعی، از طریق شبکه اجتماعی فیسبوک باشد. (یکپارچگی اینستاگرام و فیسبوک، به معنی حضور بیشتر کاربران در فیسبوک و درآمد بیشتر این شرکت است)
جالب اینکه پیش از اینکه فیسبوک، اینستاگرام را بخرد، سازندگان اینستاگرام از آن درآمدی کسب نمیکردند!
شیوهی درآمدزایی دیگر شرکتهای مهم حوزهی فناوری را در اینجا ببینید.
***
اما این الگوی درآمد، برای ما کاربران مشکلاتی هم دارد. مشهور ترین مثال، تعطیلی گوگل ریدر است که بسیاری را ناراحت و عصبانی کرد.
به خصوص شرکتهای بزرگ، وقتی حس کنند که یک سرویس دیگر درآمد رضایت بخشی ندارد، میتوانند آن را تعطیل کنند. البته شرکتهای کوچک (که منبع درآمد دیگری جز یک سرویس ندارند) ممکن است با تمرکز بیشتر روی آن سرویس، درآمد حاصل از آن را بیشتر کنند. چرا که تعطیلی سرویس برای شرکتهای کوچک به معنی نابودی شرکت است.
از سوی دیگر، حریم خصوصی هم مورد مهمی است که در این سرویسهای رایگان کمتر به آن اهمیت داده میشود. برای نمونه، گوگل با آنالیز متن ایمیلهای ما، تبلیغهای مرتبطی به ما نشان میدهد، و همین تبلیغها منبع درآمد جیمیل محسوب میشوند. در مورد سرویس ایمیل آوتلوک وضع کمی بهتر است. آنها دستکم متن همهی ایمیلهای همهی ما را نمیخوانند.
در کشورهای پیشرفته، بسیاری از مردم ترجیح میدهند با پرداخت مبلغی پول (که عموماً زیاد هم نیست) از یک سرویس بدون تبلیغ استفاده کنند. اما دلایل مختلف فرهنگی و اقتصادی، و همچنین دشواریهای پرداخت به خارج از کشور، برعکس این قضیه حاکم است.
به هر حال، تصمیم با ماست که چقدر مراقب حریم خصوصی خود باشیم. اگر نمیتوانیم یا نمیخواهیم پولی برای این سرویسها بدهیم، دستکم در میان سرویسهای موجود، آنی را انتخاب کنیم که بیشتر به حریم خصوصی کاربران اهمیت میدهد.