بایگانی دسته: وبلاگستان فارسی

اینفوگرافیک: چگونه بهترین و مفیدترین پست‌ها را برای شبکه‌های اجتماعی بسازیم؟

همه‌ی ما کم و بیش دوست داریم که در میان عده‌ای از مردم شناخته شویم، و با آنان تعامل داشته باشیم. و البته همه‌ی ما این کار را می‌کنیم. همه‌ی ما حلقه‌ای از دوستان داریم، یکدیگر را می‌شناسیم و با آنان گفت‌و‌گو و تعامل می‌کنیم.

در دنیای مجازی هم، چنین حلقه‌هایی وجود دارند. برای نمونه، حلقه‌ی خوانندگان این وبلاگ :) ، یا به طور کلی هر وبلاگی، که می‌تواند معرف نویسنده یا نویسندگاه آن وبلاگ باشد، و آن نویسنده (ها) از طریق وبلاگشان با خوانندگان سخن بگویند، و شاید در کامنت‌ها حتا به بحث بپردازند.

اما این حلقه‌ها به وبلاگ‌ها و خوانندگانشان محدود نمی‌شوند. بسیاری از ما حلقه‌ای، هر چند کوچک، از دوستان در شبکه‌های اجتماعی (مثل فیس‌بوق، توییتر، پینترست و گوگل+) داریم، و دوست داریم آنرا بزرگ‌تر کنیم. عده‌ای دیگر از ما هم چنین حلقه‌هایی نداریم، و علاقه‌مند به ساختن چنین حلقه‌هایی هستیم.

برای تعامل بهتر با سایر افراد شبکه‌های اجتماعی، و رشد بهتر و سریع‌تر حلقه‌ی دوستانمان در شبکه‌های اجتماعی، باید پست‌های خوب و مفیدی بنویسیم، و برای این کار، باید نکاتی را رعایت کنیم.

شما می‌توانید این نکات را در قالب یک اینفوگرافیک مشاهده کنید:

ادامه خواندن اینفوگرافیک: چگونه بهترین و مفیدترین پست‌ها را برای شبکه‌های اجتماعی بسازیم؟

وبلاگستان دوست داشتنی، روزت مبارک!

شانزدهم شهریور، وبلاگستان، اینترنت، دل‌نوشته، زندگی، …

این، یازدهمین جشن تولد وبلاگستان است؛ وبلاگستانی که دیگر دوران کودکی را پشت‌سر گذاشته، به جوانی رعنا می‌ماند؛ ولی هنوز تا پخته شدن راه درازی در پیش دارد… این جوان، تا همینجا هم چالش‌های بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ و معلوم نیست که تقدیر آن را به کجاها خواهد برد..

گاهی بزرگان وبلاگستان از روزهای گذشته می‌نویسند، روز هایی که جوّی دیگر بر وبلاگستان حاکم بود. روز هایی که وبلاگستان ساده‌تر و البته بسیار دلچسب بوده است… بزرگان از صمیمیت سخن می‌گویند؛ صمیمیتی دوست داشتنی.

ولی حالا، وضعیت با آن روز ها تفاوت دارد. دیگر آن وبلاگ‌های ساده، خواننده ندارند. نویسندگان بلاگ‌ها یا مینیمال نویس شده‌اند، یا این‌که مجبورند با لحن خاصی بنویسند، لحنی شبیه به لحن ادبی، لفظ قلم، … شاید هم صلاح بدانند که در شبکه‌های اجتماعی فعالیت بیشتری کنند، یا این‌که اصلاً ننویسند

و خواننده‌ها هم همینطور، هستند کسانی که بیشتر در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخند و لایک و پلاس وان می‌کنند. ۱۴۰ حرفی‌های دیگران را می‌خوانند و آن‌ها را ری‌توییت می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، سری به گودر می‌زنند و اسکرولی می‌کنند.

این روز‌ها، وبلاگ‌ها نمی‌توانند به آسانی مطرح شوند. آنهایی که استعدادی در نوشتن دارند، اگر از توییتر و فیس‌بوک و امثالهم خوششان نیاید و به وب‌نویسی روی‌آورند، نیاز به کار مداوم و صبر زیاد دارند، بلکه بتوانند دنبال‌کنندگانی برای خود دست‌و‌پا کنند. اما، عده‌ای هم در اثر نداشتن صبر کافی، از وب‌نویسی دلسرد می‌شوند، حال آنکه ممکن است استعداد بسیار خاصی در وب‌نویسی داشته باشند… آری، آنها چوب نبود این صمیمیت را می‌خورند. افسوس…

به هر حال، کسانی در این آزمونِ صبر، نمره‌ی قبولی را کسب می‌کنند و به جمع وب‌نویسان پارسی افزوده می‌شوند. ولی این افراد نمی‌توانند آن حال و هوای دل‌نشین گذشته را تجربه کنند…

***

اما، گاهی می‌توان زیر پوشش لحن خاص وبلاگ‌های غیر مینیمال، می‌توان کارهای دیگری هم کرد؛ می‌توان کمی راحت‌تر و صمیمی‌تر بود… مدتی پیش، دیدم که وبلاگ «تازه‌وارد» یک کتگوری به نام «اسپم ذهنی» دارد. احساس کردم که بد نیست چیزی مشابه این را در دو برنامه‌نویس هم داشته باشم. جایی که بتوانم تا حدی، آن سادگی پیشین وبلاگستان را برای خودم شبیه‌سازی کنم…

نام این کتگوری را «دل‌نوشته» گذاشتم، ولی به تدریج دل‌نوشته‌های من از اسپم ذهنی تازه وارد متفاوت گشت. دل‌نوشته جایی شد برای این‌که درد دل کنم، یا حتا گاهی فریاد بزنم. در میان دل‌نوشته‌هایم، از تأثیر فیلم هیوگو بر روی من، تا دغدغه‌ای که به تازگی نوشته‌ام را می‌توانید بیابید…

هر چند شاید تعداد کسانی که دل‌نوشته‌هایم را می‌خوانند، به زحمت به تعداد انگشتان دو دست برسد، ولی همین هم موجب دلگرمی من است. همچنین، تعداد کامنت‌ها در این دسته از نوشته‌ها نسبت به کل بازدید هایشان، موفقیت نسبی این کار را نشان می‌دهد.

***

پیش‌تر در مورد کمبود صمیمیت در وبلاگستان نیز سخنی گفتم. در همین باب، قصد دارم سه تا از وبلاگ‌های خوبی که مدتی پس از من، وب‌نویسی را آغاز کردند، معرفی کنم. شاید بتوانم کمک اندکی به این وبلاگ‌ها در جذب مخاطب بکنم. امیدوارم این کار من، در ترویج صمیمیت در وبلاگستان هم، هر چند به اندازه‌ی یک حبه‌ی کوچک، مفید باشد…

نخست، بیست‌و‌یکم: شاید درست نباشد که این وبلاگ را در این فهرست قرار دهم؛ چرا که بیست‌و‌یکم چندان تازه‌کار نیست. ولی قلم شیوا و شگفت‌انگیز نویسنده‌ی آن، آقای مهدی بردبار، باعث شد که تلاش کنم هر طور که شده، اشاره‌ای به وبلاگ ایشان داشته باشم، ولی جایی بهتر از اینجا و زمانی بهتر از این روز فرخنده،‌ نیافتم…

دوم، یک‌بایت: آقای سعید محمدی اقدم، برنامه‌نویس قابلی هستند؛ ولی تا همین اواخر، به طور جدی وبلاگ‌نویسی نکرده بودند. وبلاگ نوپای ایشان، یک بایت، شروع بسیار خوبی داشته است و به نظرم اگر همینطور ادامه دهند، یک بایت به یک وبلاگ محبوب بدل خواهد شد…

سوم، فنجون: آقای محمد نایبی مؤسس این وبلاگ هستند. البته ظاهراً فنجون چند نویسنده دارد. توصیه‌ی من این است که به ویرایش نوشته‌ها پیش از انتشار توجه بیشتری بکنند. فنجون هم پتانسیل مخاطب بالا را دارد…

البته بدون شک ده‌ها و بلکه صدها وبلاگ خوب دیگر هم وجود دارد که مستحق توجه و عنایت بیشتری از سوی خوانندگان هستند. از این رو، از همه‌ی وبلاگ‌نویس‌ها خواهش می‌کنم که با اشتراک گذاری مطالب وبلاگ‌های جالب با دیگر کاربران از طریق راه اندازی لینکدونی، به وبلاگ‌های تازه کار و البته کل وبلاگستان، کمک کنند…

وبلاگ‌نویسی از گذشته تا کنون…

وب‌نویسی در وبلاگستان فارسی فراز و نشیب‌های بسیاری بوده است. اما به هر صورت، در هر دوره عده‌ای از افراد به وب‌نویسی پرداخته‌اند، سپس عده‌ای از آن‌ها این‌کار را رها کرده‌اند و دسته‌ای از افراد هم به وب‌نویسی ادامه دادند…

بیشتر افرادی که وب‌نویسی را ادامه دادند، به تدریج تعداد قابل توجهی خواننده‌ی ثابت به دست آوردند، و در نتیجه حس وفاداری به خوانندگان مزید علت شد و آن‌ها با قدرت،‌ علاقه و سرعت بیشتری به نویسندگی ادامه دادند.

آن‌ها در اثر تمرین، به تدریج در وب‌نویسی حرفه‌ای تر شدند و خوانندگان بیشتر و بیشتری به دست آوردند. پس به نوعی می‌توان گفت آن‌ها راه وب‌نویسی را خود فرا گرفتند. (اگر پست‌های قدیمی (مثلاً سال‌های ۸۴ و ۸۵ یک‌پزشک را بخوانید و آن‌ها را با پست‌های اکنون یک‌پزشک مقایسه کنید، متوجه منظورم می‌شوید)

در مصاحبه‌ی وبلاگینا با دکتر علیرضا مجیدی، بخشی از پاسخ آقای مجیدی به این پرسش که «فرمول وبلاگ نویسی موفق چیست؟»‌ جالب توجه است (دقیقه‌ی ۵۰)، مضمون سخن ایشان چنین است:

اگر برای بازدید یا Hit بالا می‌خواهید وبلاگ بنویسید، بهتر است این‌کار را نکنید و به جای آن به فعالیت در شبکه‌های اجتماعی بپردازید… با شبکه‌های اجتماعی می‌توانید در مدت زمان کوتاه‌تری تبدیل به فرد شناخته شده‌ای شوید.

اما اگر نوشتن را دوست دارید، یا فکر می‌کنید شما را تسکین می‌دهد، بهتر است از همین امروز نوشتن را شروع کنید…

اما وب‌نویس‌های جدید، وب‌نویسی را خود فرا نمی‌گیرند؛ آن‌ها بیشتر از وبلاگ‌های دیگر الگو می‌گیرند. به زبان دیگر، آن‌ها وب‌نویسی را از وب‌نویسان قدیمی‌تر می‌آموزند.

ساده‌ترین برهان، همین نام وبلاگ‌هاست… یک‌پزشک و یک‌فتحی از وبلاگ‌های با سابقه در وبلاگستان فارسی هستند. اما در حال حاضر، تعداد زیادی وبلاگ با پیشوند «یک» در وبلاگستان موجود است (و البته «دو» در دو برنامه‌نویس!) که بی‌شک نتیجه‌ی الگو گرفتن و تقلید از وبلاگ‌های با سابقه است.

اما اشکال این‌جاست که بیشتر کسانی که با این روش شروع به وب‌نویسی می‌کنند، حتا اگر نوشتن را دوست داشته باشند، بر اثر این تقلید، حس زودهنگام نیاز به بازدید یا Hit بالا هم، همانگونه که وبلاگ‌های باسابقه چنین چیزی دارند، در آن‌ها پدید می‌آید… چیزی که در کوتاه مدت دستیابی به آن تقریباً غیرممکن است… این حس می‌تواند موجب سرخوردگی وب‌نویسان تازه‌کار شود. شاید این موضوع به رکود در وبلاگستان نیز دامن بزند… (درباره‌ی رکود در وبلاگستان فارسی، بد نیست این دو مقاله را هم بخوانید: + و +)

از طرف دیگر، این رفتار باعث ایجاد نوعی رقابت در وبلاگستان می‌شود، که باز هم عاملی برای رکود است. (در مورد رکود، بد نیست این نوشته را هم بخوانید)

اما مشکل به رکود ختم نمی‌شود! مشکل دیگر، کم‌شدن خلاقیت در وب‌نویسی است. بگذارید با یک مثال توضیح دهم. فرض کنید وبلاگ تازه تأسیس X، در حال الگوگیری از وبلاگ موفق Y است. خب، در این صورت ممکن است نویسنده‌ی وبلاگ X به خود جرأت ورود به حوزه‌های دیگر را ندهد و بیش‌تر به حوزه‌هایی بپردازد که Y به آن می‌پردازد. در حالی که شاید موضوعات بسیاری باشد که جای کار داشته باشد و حتا احتمال موفقیت X را بیشتر کند…

همچنین، وب‌نویس‌های جدید ممکن است دچار سردرگمی در موضوع وبلاگ خود شوند. چرا که کمی عجولانه وارد بازی شده اند…

خب، تا اینجا به جنبه‌های منفی این شیوه پرداختیم. اما باید توجه داشت که وبلاگ‌های بسیاری نیز با این روش توانسته‌اند خود را مطرح کنند…

اما بحث این‌جاست که تفاوت وبلاگ‌های موفق جدید و وبلاگ‌های ناموفق جدید در چیست؟ وبلاگ‌های موفق چه کرده‌اند که توانسته‌اند با الگو گرفتن از وبلاگ‌های با سابقه‌تر، خود را مطرح کنند و به جمع وب‌نویسان مطرح وبلاگستان فارسی بپیوندند؟ آیا وبلاگ‌های جدید می‌توانند همانند وبلاگ‌های قدیمی‌تر، پر خواننده شوند؟ در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت…


بدون شک مهم‌ترین قانون موفقیت در وب‌نویسی تولید محتوای مفید است. محتوای مفید و ناب، چیزی است که همه، از خواننده‌ها گرفته تا گوگل و بینگ، از آن خوششان می‌آید…

صبر و پایداری هم یک عامل اساسی برای موفقیت در وب‌نویسی است. وب‌نویس‌های تازه‌کار باید صبر داشته باشند و بدانند که (دست‌کم معمولاً) نمی‌توان در مدت کوتاهی، به بازدید بالا رسید… اما رعایت قوانین دیگر، می‌تواند زمان لازم برای رسیدن به تعداد مطلوب خوانندگان ثابت را کوتاه کند.

گذاشتن کامنت در وبلاگ‌های دیگر از جمله کار‌هایی است که باید انجام شود. با این کار، وب‌نویس به تدریج در وبلاگستان مطرح می‌شود. البته باید توجه داشت که کامنت‌های بی‌محتوا مثل «ممنون جالب بود» یا چیز‌هایی از این دست، نه تنها تأثیر مثبت ندارد، بلکه می‌تواند تأثیر معکوس هم داشته باشد.

نویسندگی مهمان در وبلاگ‌های باسابقه‌تر هم کاری است که می‌تواند وبلاگ‌های جدید را به کاربران بشناساند. البته توجه کنید که باید نام و لینک وبلاگ شما در آن پست مهمان درج شود… (شما می‌توانید در «دو برنامه‌نویس» هم بنویسید. «اطلاعات بیشتر»)

در این راستا، پراب منبع فارسی خوبی برای مرور و آموختن نکات مفید برای بهبود وبلاگ‌ها است.

البته حمایت وبلاگ‌های با سابقه‌تر از وبلاگ‌های تازه‌کار، عامل مهمی برای پیشرفت وبلاگستان فارسی است. اما متأسفانه بسیاری از وبلاگ‌های مطرح در وبلاگستان چنین کاری نمی‌کنند.

اگر شما یک وب‌نویس یا صاحب یک وبگاه هستید، بد نیست دست‌کم با راه‌اندازی یک «لینکدونی» (منظورم چیزی مانند بخش «لینک‌های خوشمزه» در فوتر «دو برنامه‌نویس» است) به وب‌نویس‌های تازه‌کار کمک کنید! (پیش‌تر درمورد چگونگی راه‌اندازی یک لینکدونی پستی نوشته بودم)


خب، دیدیم که شیوه‌ی کار وب‌نویس‌های جدید با وب‌نویس‌های گذشته تفاوت دارد و چند نکته‌ی کلیدی برای احتمال موفقیت بیشتر در وب‌نویسی را نیز بررسی کردیم.

اما نکته‌ی آخر این است که دیگران را هم به وب‌نویسی تشویق کنید. در میان دوستان و آشنایان ما، کسانی هستند که می‌توانند وب‌نویس موفقی باشند، ولی بنا به دلایلی، تا کنون اقدام به داشتن یک وبلاگ و انجام وب‌نویسی نکرده‌اند. (ممکن است از وب‌نویسی بترسند، فکر کنند وب‌نویسی کار بیهوده‌ای است یا …) سعی کنید که با تشویق ایشان و حمایت از آن‌ها، زمینه را برای پیوستن آنها به وبلاگستان فراهم کنید…