مایکروسافت: کیفیت نمایشگر سرفیس از آی‌پد بهتر است!

از مهم‌ترین اشکال‌هایی که به سرفیس، تبلت مایکروسافت، وارد است، رزولوشن به مراتب کمتر آن نسبت به آی‌پد می‌باشد.

همانطور که احتمالاً می‌دانید، Surface for Windows RT دارای رزولوشن ۱۳۶۶ در ۷۶۸ پیکسل می‌باشد. در حالی که New iPad، که از بزرگ‌ترین رقبای سرفیس است، دارای رزولوشن ۲۰۴۸ در ۱۵۳۶ پیکسل می‌باشد.

اما «استیون بسیک»، مدیر تحقیقاتی گروه Applied Sciences مایکروسافت، می‌گوید که کیفیت صفحه‌ی نمایش سرفیس بهتر از آی‌پد است. او می‌گوید:

نور موجود در محیط و میزان بازتاب آن در نمایشگر، تأثیر به‌سزایی در کنتراست نمایشگر دارد. در واقع، میزان کمی از بازتاب می‌تواند کنتراست صفحه را به شدت کاهش دهد و این، رزولوشن قابل درک صفحه را کم می‌کند. با فناوری ClearType، ما توانستیم رزولوشن قابل درک را به حداکثر برسانیم و آن را برای عمر باتری، وزن و ضخامت بهینه کنیم.

میزان بازتاب نور در سرفیس بین ۵.۵ تا ۶.۲ درصد می‌باشد. اما آی‌پد ۹.۹ درصد نور را بازتاب می‌کند.

آقای بسیک می‌گوید:

ما در یک اتاق روشن، آی‌پد و سرفیس را آزمایش کردیم، و بسیاری از مردم جزئیات بیشتری را در Surface RT نسبت به iPad مشاهده می‌کردند.

اما یکی از افراد حاضر، پرسش جالبی را مطرح کرد: «اگر این طور است، پس چرا مایکروسافت برای Surface Pro رزولوشن بالاتری در نظر گرفته است؟»

آقای بسیک ظاهراً با شنیدن این پرسش کمی دستپاچه شده است. او پاسخ می‌دهد: «شاید مایکروسافت به عمر باتری تا این حد دقت نکرده است.» سپس می‌افزاید: «از آنجایی که سرفیس پرو برای کار حرفه‌ای ساخته شده است، این فضای اضافه ممکن است برای پرزنتیشن‌ها مورد استفاده قرار گیرد.»

***

البته این‌ها همه سخنان یک مهندس مایکروسافت است. تا زمانی که سرفیس در دسترس مصرف کنندگان قرار نگیرد، نمی‌توان نظری قطعی در این باره ارائه داد. ولی خوشبختانه زمان زیادی تا ارائه‌ی سرفیس باقی نمانده است.

منبع

گذشته‌ می‌تواند دردآور باشد!

فکر کنم همه‌ی شما فیلم شیرشاه (The Lion King) را دیده‌اید!

زمانی که سیمبا می‌خواد برگرده و با میمونه صحبت می‌کنه خیلی جالبه.

این فیلم‌ش:Lion King (با کیفیت کم و حجم حدود ۲ مگابایت) و با کیفیت ۷۲۰p با حجم حدود ۱۴ مگابایت.

این هم مکالمه‌شون (پیشنهاد می‌کنم فیلم رو هم ببینید چون لحن‌شون خیلی جالبه مخصوصا میمونه و این‌که ترجمه‌ی من ممکنه کاملا درست نباشه!)

سیمبا: تغییر

میمون: آه، تغییر خوبه!

-آره ولی اصلا آسون نیست!

-من می‌دونم چی کار باید بکنم ولی برگشتن به این معنیه که من باید با گذشته‌م روبرو بشم؛ من مدتهای زیادی ازش فرار کرده‌ام….

سیمبا: آخ. این برای چی‌ بود؟

میمون: این مهم نیست. این در گذشته است (It doesn’t matter, It’s in the past)

-آره ولی هنوز درد می‌کنه!

-اوه آره. گذشته می‌تونه دردآور باشه (Oh yes the past can hurt)

ولی چیزی که من می‌بینم اینه که تو می‌تونی ازش فرار کنی، یا ازش یاد بگیری.

هدف، تغییر، تصمیم

اون چیزی که این پایین می‌خوند انشاییه که قرار بوده کاملا به دل‌نوشته بی‌ربط باشه. موضوع انشا «درباره‌ی تصویر زیر انشایی بنویسید» هست و البته تقریبا می‌شه گفت به درصد زیادی از نوشته ربطی نداره چون اون تصویر یک عنصر توی داستانه که قراره فرد رو به گدشته برگردونه. در مورد عنوان دل‌نوشته خیلی فکر کردم و عنوان فعلی شاید بهترین‌شون بود!

 با بیش‌ترین سرعت ممکن دارم فقسه‌های کتاب را می‌گردم. کتابی که تا دیروز جلوی‌ چشمم بود حالا در بین هزاران کتاب هنری گم‌شده است؛ از بیرون اتاق کسی فریاد می‌زند که من فقط «عجله‌کنید»ش را متوجه می‌شوم.

 از طبقه‌ی بالا یکی از کتاب‌های قطور را جابه‌جا می‌کنم که یک قاب عکس بزرگ روی سرم می‌افتد. چون عجله دارم تصمیم می‌گیرم فعلا بی‌خیال عکس شوم و فقط به نیم‌نگاهی راضی شوم. اما همان نیم‌نگاه کار دستم می‌دهد.

 به گذشته‌ بر می‌گردم… به پنجاه‌ سال قبل! زمان خداحافظی با زادگاهم، جایی که بیست‌سال از عمرم را در آن‌جا گذراندم. تمام خاطرات برایم زنده می‌شوند… تمام خاطرات به‌اضافه‌ی ترسی بزرگ. ترسی که هنوز هم در دلم مانده. ترس بیهوده زیستن.

 همان‌موقع که با عزیز این ترس را مطرح کردم گفت «پسرم همین‌که می‌ترسی نشانه‌ی این است که مواظبی بیهوده نباشی. ترست را نگه‌دار ولی به‌آن اجازه‌نده که کنترل کارهایت را به‌دست بگیرد و نگذارد کاری بکنی. از آن در جهت مثبت استفاده‌کن!»

 یادم می‌آید که این نقاشی را برای همین کشیدم. تا ترسم را از یاد نبرم. ولی این نقاشی فراموش شد و خوشبحتانه ترسم نه!

 خاطرات آن دوران کم‌کم زنده می‌شوند. یادم می‌آید که به هدف می‌اندیشیدم. هدفی که برای آن به این دنیا آمده‌ام. یادم می‌آید که همیشه متفاوت بودم. نمی‌دانم چرا ولی حداقل خودم این را می‌دانستم. در مدرسه، در فامیل، حتی در خیابان. این احساس متفاوت‌بودن همیشه بامن بود و از من جدا نمی‌شد.

 یادم می‌آید که از خیلی‌ها پرسیدم که آیا می‌دانند که چرا آمده‌اند یا نه؟ و تقریبا همیشه جوابی سربالا می‌گرفتم. برایم جالب بود بدانم دیگران بدون هدف چگونه زندگی‌ می‌کنند. دوست‌داشتم بدانم چگونه تحمل روزمره‌گی زندگی را دارند. چگونه به تغییر نمی‌اندیشند و این‌ها مبنای زندگی آینده‌ی من را تشکیل دادند.

 یادم می‌آید به خودم قول دادم که تغییر کنم. هروقت و هرکجا که لازم شد؛ به خودم قول دادم به هیچ‌ شیوه‌ای عادت نکنم تا راحت‌تر تغییر کنم. یادم می‌آید فهمیدم پیرامون‌ من همیشه تغییر می‌کند و از پیرامون‌م درس گرفتم. آموختم هیچ‌وقت همه‌چیز مثل دیروز نمی‌شود. آموختم که تغییر را باید پذیرفت و با آن تغییر کرد.

 پدربزرگ را می‌دیدم که دوست ندارد تغییر کنم و حتی گاهی‌اوقات موجب رنجش اطرافیان‌ش می‌شود. همان موقع به ‌خودم قول دادم که مثل او نشوم. از هزاران انسان اطرافم یاد بگیرم.

 خیلی درمورد هدف جست‌وجو کردم. با آدم‌های زیادی ملاقات کردم و نظریات مختلفی را خواندم. نتیجه‌ای که دربر داشت این‌بود که دنیا در حال حرکت به سمت مثبت است. تو می‌توانی به مثبت‌ترش کنی یا سرعت حرکت آن را کند کنی. آدم‌های زیادی تلاش کردند آن را مثبت کنند. حتی عمو پورنگ زمان بچه‌گی هم تأثیر مثبتی روی دنیا می‌گذاشت.

 موفقیت نسبی است ولی هر چقدر تأثیر مثبت‌ بیش‌تری روی دنیا بگذاری موفق‌تری. یادم است که می‌گفت خدا به همه‌ی ما قدرت‌هایی داده‌است و همین‌طور قدرت انتخاب؛ حالا نوبت ماست که انتخاب کنیم که چه تاثیری روی دنیا بگذاریم. آدم‌های زیادی به این دنیا آمدند و رفتند و هرکدام تأثیر خودشان را روی دنیا گذاشتند. فیثاغورث، افلاطون، بطلمیوس، کوروش، داریوش و حتی هیتلر، استالین و هزاران مستبد دیگر که با تأثیری که روی دنیا گذاشتند از آن‌ها یا می‌شود.

 حالا نوبت توست که انتخاب کنی!

و من سال‌ها پیش انتخاب‌م را کرده‌ام…

شکست

بعضی وقت‌ها باید شکست را پذیرفت.

مشکل من اما شاید از نپذیرفتن آن باشد!

هرچه زود‌تر آن را بپذیری، فرصت بیش‌تری برای جبران داری.

امروز برای اولین بار شکست را پذیرفتم.

و حالا زمان جبران است… زمان یادگیری

پیروزی برای اثبات خود به دیگران است و راهی تا خود را به خود اثبات کنی!

پس تا زمان هست باید شکست را پذیرفت…

موسیقی بی‌کلام به سبک دو برنامه‌نویس!

موسیقی داروی قدرتمندی برای روان انسان است. می‌تواند در کم‌ترین زمان ممکن روحیه‌ی شما ۱۸۰ درجه تغییر دهد؛ می‌تواند شما را تا مرز دیوانه‌گی بکشاند یا شما را از دیوانه‌گی بیرون بکشاند.

 به‌ همین دلیل می‌گویند باید در گوش‌دادن به موسیقی احتیاط کرد و من هم مدت‌هاست که موسیقی بی‌کلام (آرامش‌بخش، موسیقی متن، کارهای هانس‌ زیمر) گوش می‌کنم.

 از مدتی پیش وبگاه دانلودها نوشته‌هایی با عنوان فستیوال موسیقی بی‌کلام منتشر می‌کند و در آن‌ها تعدادی از موسیقی‌های بی‌کلام زیبا و مناسب برای همه‌ی سلیقه‌ها را منتشر می‌کند که من چند موسیقی موردعلاقه در بین آن‌ها یافته‌ام و معمولا در راه خانه تا مدرسه به آن‌ها گوش می‌دهم!

این اقدام دانلودها باعث شد تا ما هم تصمیم به جمع‌آوری و انتشار موسیقی‌های زیبا کنیم ولی با توجه به این‌که یافتن موسیقی‌ای که سلیقه‌ی کاربران مختلف جور در بیاید نیازمند آزمون و خطاست و این آزمون و خطا در ایران هزینه‌ی زیادی دربر دارد، تصمیم گرفتیم موسیقی‌های موردعلاقه‌ی خودمان و شما کاربران دو برنامه‌نویس را جمع‌آوری کرده و آن‌ها را در قالب مجموعه‌های ده تا بیست‌تایی با شما به اشتراک بگذاریم.

 شما برای همکاری با ما می‌توانید به این صفحه مراجعه کرده و نام موسیقی موردعلاقه‌ی خود یا لینک دانلود آن را در دیدگاهی قراردهید یا آن‌را به کمک فرمی که در پایین صفحه قرار دارد برای ما آپلود کنید.

 توجه داشته باشید که جمع‌آوری موسیقی‌های بی‌کلام و انتشار آن‌ها کاربرمحور است و به همکاری شما عزیزان بستگی دارد.

بمانیم…

نامه ای را که در زیر میخوانید، نوشته یکی از هموطنان ماست که در فیس بوک منتشر کرده است. علت آنکه شما را به خواندن آن دعوت می کنم فقط و فقط اشاره ای است که آقای زمانی به موضوع ضرورت «رفتار اخلاقی» افراد جامعه می کند.

این، مقدمه‌ی نوشته‌ای در وب‌نوشت علی صاحبی است. ابتدا آن‌را به پیوند‌های خوشمزه‌ی پایین وبلاگ افزودم، ولی بعد فکر کردم که شاید بسیاری از خوانندگان، به ویژه خوانندگان فید، آن را نبینند.

متن بسیار زیبا و تأمل‌برانگیزی است. توصیه می‌کنم آن را از این جا حتماً بخوانید.

آزاد شدن دسترسی به سرویس جیمیل

از دوم مهر تاکنون به دلایل کاملا دینی و به صورت خودجوش دسترسی جیمیل از طریق اینترنت ایران امکان‌پذیر نبود که این حرکت خودجوش مردم زیادی از جمله کارمندان دولتی و ادارات را مجبور کرده‌بود برای چک‌کردن ایمیل‌های کاملا اداری به استفاده از روش‌های غیرقانونی از جمله فیلترشکن و وی‌پی‌ان یا روش هایی که حتی ما هم از آن‌ها خبر نداریم!‌ روی بیاوردند. امروز بالاخره توانستیم دوباره بدون نیاز به هیچ راه غیرقانونی جیمیل را باز کنیم.

دلیل منتشر شدن این نوشته‌ی کوتاه هم تبریک‌گفتن بازگشایی جیمیل به دوستان و خوانندگان دو برنامه‌نویس بود!

امیدواریم جرکات خودجوش بعدی باعث به انحراف کشیده‌شدن افراد دیگری نشود!

نگاهی به وبگاه picresize.com، وبگاهی برای ویرایش غیرحرفه‌ای عکس‌های شما!

برای ما زیاد پیش می‌آید که نیاز به ویرایش عکس در حد محدود مثلا جداکردن بخش‌هایی از آن یا تغییرسایز داشته‌باشیم. مخصوصا برای وب‌نویسان که قراردادن تصویر برای آن‌ها یکی از شیوه‌های جذب بیش‌تر کاربران است (البته هر چیزی اعتدال‌ش خوب است!). تعدادی از کاربران از نرم‌افزارهای پیش‌رفته (مثل فتوشاپ) و یا نه‌چندان پیش‌رفته (مثل Microsoft Office Picture Manager) استفاده می‌کنند. البته این نرم‌افزارها رایگان نیستند و متاسفانه کاربران ایرانی از نسخه‌های تقلبی این نرم‌افزارها استفاده می‌کنند درصورتی که جایگزین‌های سبک‌تر و رایگان نیز برای این نرم‌افزارها وجود دارد.

امروز می‌خواهم به شما وبگاه PicResize را معرفی کنم که ابزار رایگان و مناسبی برای ویرایش غیرحرفه‌ای عکس‌ها است. ویرایش عکس  در این وبگاه چند مرحله دارد که با جزئیات آن را به شما نشان می‌دهم:

مرحله‌ی اول: انتخاب عکس.

برای انتخاب عکس شما دو انتخاب در اختیار دارید؛ می‌توانید عکس را از کامپیوتر خودتان آپلود کنید یا لینک مستقیم عکسی را به سیستم بدهید. پس از انتخاب عکس روی Countinue کلیک کنید تا به مرحله‌ی بعد هدایت شوید.

مرحله‌ی دوم: ویرایش عکس

در این مرحله انتخاب‌های زیادی به شما داده می‌شود که تک‌تک به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

ابزار اول: جداسازی و چرخاندن بخشی از عکس.

در این ابزار می‌توانید با کمک موس بخشی از عکس را جدا کنید و اضافه‌ی آن را از بین ببرید. امکان دیگری که در اختیار شما قرار دارد چرخاندن عکس و یا برگرداندن آن است.

ابزار دوم: تغییر اندازه‌ی عکس.

با کمک این ابزار می‌توانید اندازه‌ی عکس را به کمک انتخاب‌های پیش‌فرض تغییر دهید یا با انتخاب گزینه‌ی Custom Size اندازه‌ای که مورد نظرتان است را دستی وارد کنید.

ابزار سوم: افکت‌گذاری روی تصویر.

این ابزار که کمی پیش‌رفته‌تر است امکان افکت‌گذاری روی تصویر را به شما می‌دهد. برای این‌که تاثیر هر افکت را مشاهده کنید ابتدا موس خود را روی گزینه‌ی None نگه‌دارید تا تصویر پیش‌فرض ظاهر شود سپس موس را روی هر افکت دیگر نگه‌دارید تا تاثیر آن افکت را متوجه شوید.

ابزار چهارم: انتخاب فرمت ذخیره‌سازی عکس.

در نهایت شما می‌توانید فرمت ذخیره‌سازی عکس را از بین فرمت‌های JPG، PNG، GIF و BMP انتخاب نمایید.

و پس از آن روی دکمه‌ی I’m Done, Resize My Picture! کلیک کنید تا به مرحله‌ی نهایی وارد شوید.

مرحله‌ی نهایی: چه بر سر فایل نهایی می‌آورید!

این مرحله مرحله‌ی نهایی است و به شما امکان دیدن عکس ویرایش‌شده، ادامه‌دادن ویرایش عکس، دانلود عکس و اشتراک‌گذاری آن را می‌دهد!

این وبگاه وبگاهی است که کار با آن آسان است و به اصطلاح کاربرپسند است. تقریبا می‌توان گفت در چیدمان صفحه از عناصر بیهوده استفاده نشده‌است و با چند دقیقه کارکردن فوت و فن‌های کارکردن با سرویس این وبگاه دست‌تان می‌آید و به همین دلیل هم اگر در گوگل picture resizer را جست‌وجو کنید اولین نتیجه این وبگاه است.

بهترین راه…

گاهی باید زمین بخوری تا بتوانی مسیر درست را پیدا کنی…

پس، دعا کن که وقتی لازم است، زمین بخوری، اگر نه ممکن است زیر هجوم مشکلات، له شوی…

 

* این جمله، در هنگام مشاهده‌ی پرومتئوس، صحنه‌ای که سفینه‌ی مهندسان سقوط کرد به ذهنم رسید… (دکتر شاو با زمین خوردن، نجات پیدا کرد…)

ادامه

از خودش پرسید «قرار است چه‌کار کنم؟»

جوابی نداشت…

سال‌ها گذشت و باز از خودش پرسید «قرار است چه‌کار کنم؟»

باز هم جوابی نداشت…

پس از مرگ از خدا پرسید «قرار بود چه‌کار کنم؟»

خدا گفت «فقط کافی بود شروع می‌کردی! من خودم هدایتت می‌کردم»