به سان قایقی در طوفان سهمگین!

مثل آنان چون قایقی است که باد آنان را به هر سو می‌کشد.

و من خود را چون این مسافر قایق می‌بینم که گه‌گاهی چیز کوچکی پیدا می‌کنم برای تا هدایت کنم این قایق سرکش را ولی افسوس که آن‌هم کارگر نمی‌آید و من می‌مانم و قایق و طوفان بی‌امان!

ای کسانی که هدایت یافته‌اید، افساری برای رام‌کردن این اسب سرکش، بادبانی برای غلبه بر طوفان و (یا هر کوفت دیگر) نشانم دهید بل‌که من نیز به هدایتی دست یابم و از گمراهان نباشم!

پی‌نوشت

یاد این دیالوگ توی بتمن بگینز افتادم:
-مذهبي متعصب كسيه كه در تلاش برای خوشنودي خودش راهشو گم كرده.
اونو ميشه از بين برد يا زندانيش كرد.
ولي اگه تو خودتو چيزي بيشتر از يه انسان شكل بدي
اگه خودتو وقف يه عقيده كني
و اگه نتونند جلوتو بگيرند
اونوقت كاملا يه چيز ديگه ميشي
-اون چي هست؟
-افسانه, آقاي وين

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *