بایگانی دسته: گوناگون

ویدئوی آنباکس کردن Nokia Lumia 620

من پیش‌تر یک گوشی Nokia 5530 داشتم؛ تقریباً مطمئن بودم که گوشی بعدی من از برند نوکیا نخواهد بود، و دفعه‌ی دیگر یک گوشی آندرویدی سامسونگ یا اچ‌تی‌سی خواهم خرید. اما معرفی ویندوز فون ۸، لومیا ۹۲۰ و لومیا ۸۲۰ (فکر می‌کنم در شهریور ماه) باعث شد نظر من آرام آرام تغییر کند. در آن زمان، من نسخه‌ی آزمایشی ویندوز ۸ را روی پی‌سی‌ام نصب کرده بودم و شیفته‌ی سادگی و زیبایی محیط «مترو» شده بودم.

گوشی‌های جدید لومیا در نگاه من مانند جان تازه‌ای در کالبد نیمه‌جان شرکت نوکیا بودند! از آن زمان، دوست داشتم یک لومیا ۸۲۰ بخرم. چند ماه بعد این دو گوشی عرضه شدند، ولی نرخ ارز در کشور عزیزمان سر به فلک کشیده بود… مردد بودم که این گوشی را بخرم یا نه، که لومیا ۶۲۰ معرفی شد.

یادم است که این خبر را در زومیت خواندم، و کمی بعدش هم محمد با من تماس گرفت و این خبر را دوباره به من داد :)

کمتر از یک ماه پیش، یک لومیا ۶۲۰ خریدم. عصر که به دستم رسید، می‌بایست با خشونت به آن حمله ور می‌شدم و آن را باز می‌کردم. اما مطابق رسم وب‌نویسان، دست نگاه داشتم و پس از مهیا کردن دوربین، ویدئوی آنباکس کردن گوشی را ضبط کردم. اما زمان ضبط فیلم به شدت سرما خورده بودم؛ به علاوه، صدای ضبط شده پر از نویز هم بود. بنابراین مجبور شدم صدای آن را دوباره ضبط کنم. کمبود وقت و حوصله باعث شد که این کار مدت زیادی طول بکشد، به همین دلیل این ویدئو را پس از یک ماه منتشر می‌کنم! در هر صورت، اگر جایی ناهماهنگی میان صدا و تصویر می‌بینید، به بزرگی خودتان ببخشید ;)

می‌توانید این ویدئو را در یوتیوب ببینید، یا از لینک‌های زیر دانلودش کنید:

کیفیت 480p – فرمت flv – حجم ۶۹ مگابایت

کیفیت 360p – فرمت mp4 – حجم ۴۸ مگابایت

کیفیت 240p – فرمت flv – حجم ۳۵ مگابایت

* این اولین باری است که من برای چنین چیزی صدای خودم را ضبط می‌کنم!

* گوشی من یک مشکل در مولتی‌تاچ پیدا کرده است. در اینجا چند نفر دیگر هم هستند که مشکل من را دارند. اگر می‌خواهید این گوشی را بخرید، مراقب باشید که دست‌کم چند روزی مهلت تست و تعویض گوشی وجود داشته باشد :| ظاهراً آپدیت جدید گوشی (که توسط نوکیا عرضه شده است) این مشکل را حل کرده است. هر چند، من هنوز منتظر آمدن آپدیت OTA برای گوشی‌ام هستم، و نمی‌توانم این موضوع را تأیید کنم.

* چند عکس هم همین امروز از گوشی گرفته‌ام. البته بدنه‌ی گوشی کمی کثیف شده است :)

بد نیست به آن‌ها هم نگاهی بیندازید:

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

Nokia Lumia 620

 

به بهانه‌ی دوران کودکی – شازده کوچولو

مدت‌ها بود که می‌خواستم شازده کوچولو را بخوانم و حالا کتاب تمام شد. اما برای اشتراک آن یک جست‌وجوی ساده و نتیجه‌اش متن کل کتاب ترجمه‌ی احمد شاملو بود. که خود سایت هم کتاب صوتی و هم کتاب نوشتاری (پی‌دی‌اف)‌ش رو گزاشته. بد نیست به ویکی‌گفتاورد شازده کوچولو هم یه نگاهی بندازید.

اگر دوست دارید «بزرگتر» نباشید توصیه می‌کنم این کتاب رو بخونید.

اینم از بخش اول کتاب (برای ترغیب شدن شما!)

یک بار شش سالم که بود تو کتابی به اسم قصه‌های واقعی -که درباره‌ی جنگل بِکر نوشته شده بود- تصویر محشری دیدم از یک مار بوآ که داشت حیوانی را می‌بلعید. آن تصویر یک چنین چیزی بود:

shajdeh1

تو کتاب آمده بود که: «مارهای بوآ شکارشان را همین جور درسته قورت می‌دهند. بی این که بجوندش. بعد دیگر نمی‌توانند از جا بجنبند و تمام شش ماهی را که هضمش طول می‌کشد می‌گیرند می‌خوابند».

این را که خواندم، راجع به چیزهایی که تو جنگل اتفاق می‌افتد کلی فکر کردم و دست آخر توانستم با یک مداد رنگی اولین نقاشیم را از کار درآرم. یعنی نقاشی شماره‌ی یکم را که این جوری بود:

shajdeh2

شاهکارم را نشان بزرگ‌تر ها دادم و پرسیدم از دیدنش ترس‌تان بر می‌دارد؟
جوابم دادند: -چرا کلاه باید آدم را بترساند؟

نقاشی من کلاه نبود، یک مار بوآ بود که داشت یک فیل را هضم می‌کرد. آن وقت برای فهم بزرگ‌ترها برداشتم توی شکم بوآ را کشیدم. آخر همیشه باید به آن‌ها توضیحات داد. نقاشی دومم این جوری بود:

shajdeh3

بزرگ‌ترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیش‌تر جمع جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان کنم. و این جوری شد که تو شش سالگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. از این که نقاشی شماره‌ی یک و نقاشی شماره‌ی دو ام یخ‌شان نگرفت دلسرد شده بودم. بزرگ‌ترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمی‌توانند از چیزی سر درآرند. برای بچه‌ها هم خسته کننده است که همین جور مدام هر چیزی را به آن‌ها توضیح بدهند.

ناچار شدم برای خودم کار دیگری پیدا کنم و این بود که رفتم خلبانی یاد گرفتم. بگویی نگویی تا حالا به همه جای دنیا پرواز کرده ام و راستی راستی جغرافی خیلی بم خدمت کرده. می‌توانم به یک نظر چین و آریزونا را از هم تمیز بدهم. اگر آدم تو دل شب سرگردان شده باشد جغرافی خیلی به دادش می‌رسد.

از این راه است که من تو زندگیم با گروه گروه آدم‌های حسابی برخورد داشته‌ام. پیش خیلی از بزرگ‌ترها زندگی کرده‌ام و آن‌ها را از خیلی نزدیک دیده‌ام گیرم این موضوع باعث نشده در باره‌ی آن‌ها عقیده‌ی بهتری پیدا کنم.

هر وقت یکی‌شان را گیر آورده‌ام که یک خرده روشن بین به نظرم آمده با نقاشی شماره‌ی یکم که هنوز هم دارمش محکش زده‌ام ببینم راستی راستی چیزی بارش هست یا نه. اما او هم طبق معمول در جوابم در آمده که: «این یک کلاه است». آن وقت دیگر من هم نه از مارهای بوآ باش اختلاط کرده‌ام نه از جنگل‌های بکر دست نخورده نه از ستاره‌ها. خودم را تا حد او آورده‌ام پایین و باش از بریج و گلف و سیاست و انواع کرات حرف زده‌ام. او هم از این که با یک چنین شخص معقولی آشنایی به هم رسانده سخت خوش‌وقت شده.

پی‌نوشت: خودم دوست دارم کتاب رو با صدای احمد شاملو گوش کنم => می‌ریم که ۹ مگابایت دانلود داشته باشیم!

پی‌نوشت۲: امیدوارم دوستان از نوشته برداشت سیاسی نکنن (به خدا قبلی هم هدف سیاسی نداشت. هرچی فکر می‌کنم اگر بخوام ازش هدف سیاسی هم در بیارم در جهت اهداف نظام و خط ولایت خواهد بود نه این‌که باعث دردسر بشه!)

چرا اصولا ماهواره چیز بدیست!

در این نوشته هیچ قصد سیاسی ندارم. بلکه سعی کرده‌ام از دیدگاه روان‌شناختی اثرات وجود ماهواره روی زندگی خودمان را بررسی کنم.

خوب بگذارید با یک داستان واقعی شروع کنم. به این امید که قضیه کمی برای شما روشن شود:

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ‌ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار می داد.

حدود ١٠٠٠ نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت می شد. از هیچ یک از تکنیک های متداول شکنجه استفاده نمي ‌شد.

اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آن‌ها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. آنها‌یی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمی کردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ریختند.

دلیل این رویداد، سال ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده می‌شد. نامه‌های مثبت و امیدبخش تحویل نمی شدند.

هر روز از زندانیان می خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده‌اند، یا می توانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را می کرد، سیگار جایزه می گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی شد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

 تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.

با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.

با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب می شد و خود را انسانی پست می یافتند.

با تعریف خیانت ها، اعتبار آنها نزد هم گروهی ها از بین می رفت.

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می شود.

(منبع)

خوب اگر به شبکه‌های معروف خبری ماهواره‌ای یعنی بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا نگاهی بیندازیم و اخبار آن‌ها را بررسی کنیم با یک حساب ساده می‌توان گفت بیش از ۹۰ درصد اخبار خبرهای ناامیدکننده است. خبرهایی که هیچ فایده‌ای برای ماها ندارد (خیلی «مطلع شدن» را بهانه می‌کنند ولی واقعا این‌طور نیست و با گپ بین دوستان هم می‌توان از آخرین اخبار مطلع شد. حتی نمی‌توان گفت این شبکه‌ها سند معتبری برای اخبار هستند چون همیشه به فکر سود خود هستند – دل‌شان که به حال ما نسوخته است!) (این بخش امید)

اگر بازهم به برنامه‌های این شبکه‌ها و شبکه‌های دیگر در مورد کشورهای دیگر دقت کنیم می‌توان بخش «تخریب عزت نفس» داستان بالا هم در این قضیه دید.

و خوب خودمان به اندازه‌ی کافی همدیگر را تخریب می‌کنیم. در این مورد هم یک نوشته‌ی جالب در فیس‌بوق خوانده بودم بدین شرح:

آنجلیناجولى اگر ایرانى بود در نوجوانى ازسوى دوست و آشنا یه لقب “لب شترى” بهش داده شده و اعتماد به نفسش نابودشده بود و الآن منشى درمانگاه بود!

یا تمام بحث‌ها و جنگ‌های قومیتی که الان توی ایران داریم (خودمون، خودمون رو جوک می‌کنیم و به همدیگه می‌خندیم!)

پی‌نوشت خیلی مهم: دوست ندارم از اون آدم‌هایی باشم که سرشون رو زیر برف می‌کنن و به هیچ چیزی گوش نمی‌دن. خیلی دوست‌دارم دیدگاه شما رو در مورد این قضیه بدونم! (اصلا هم جریان تبلیغات برای زیاد شدن دیدگاه نیست. آخه یکی نیست بگه آدم عاقل، کامنت زیاد به چه درد من می‌خوره – این در جوابیه‌ی اونایی بود که فکر می‌کنن من می‌خوام دیدگاه‌های سایت‌م زیاد بشه!)

———————

به‌روزرسانی (آدم باید از قدرت‌ش استفاده کند!)

———————

-یکی از دوستان عزیز معتقدند که خبر خوبی در دنیا وجود ندارد. امروز نتوانستم جواب‌شان را بدهم و حالا از این تریبون استفاده می‌کنم (:دی!) به نظر من حتی اگر هیچ خبر خوبی در دنیا وجود نداشته باشد دلیل نمی‌شود که ما خودمان را در خبرهای بد غرق کنیم یا خودمان را از بین ببریم و تا الان‌ش که شنیدن این اخبار (اونم به تعداد زیاد – مگر چندتا خبر) واقعا تاثیر زیادی روی زندگی ما نداشته!

-در مورد بخش «تخریب عزت نفس» می‌تونم بگم که توی شبکه‌های «من و تو» و شبکه‌های دیگر بزرگ‌نمایی‌هایی از کشورهای دیگر می‌بینیم که به تخریب عزت نفس ما خیلی کمک می‌کنه. یا چند وقت پیش تو فیس‌بوق در مورد برنامه‌ی «سالی تاک» شبکه‌ی «من و تو» نقد جالبی نوشته بود که متاسفانه نتوانستم نوشته را پیدا کنم. اما حرف‌های جالبی زده بود: دقت کردید که تو این برنامه (که من شانسی یه قسمت‌ش رو دیدم!) تصاویری از خرابی‌ها و مشکلات کشور ما دیده می‌شود. ولی تا حالا دیده‌ای که توی یک شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان بدی‌های کشورهای دیگر این‌طور گفته شود؟ این اگر اثر مستقیم هم نداشته باشد، اثر غیر مستقیم دارد.

-در مورد IRIB چیزی نگفتم. (و برای دوست هم ندارم چیزی بگم!)

-همون‌طور که گفتم یکی از بزرگ‌ترین اشتباه‌های ما (اگر بزرگ‌ترین‌ش نباشد!) این است که عادت کرده‌ایم تقصیر را گردن دیگران بیاندازیم و خودمان شانه خالی کنیم!

-جناب جهانی: همون که توی سرورها اگر یک‌سری از پورت‌های مهم‌شون رو باز بزارید، سرور از نظر امنیتی بسیار آسیب‌پذیر می‌شه؛ متاسفانه خیلی از پورت‌های ما آدم‌ها هم بازه. یعنی می‌شه بدون این که خودمون متوجه بشیم هک بشیم و مورد سؤاستفاده قرار بگیریم. خطر هک‌شدن توسط تلویزیون و فیلم‌ها خیلی بیش‌تر از خطر هک‌شدن توسط کتاب و به صورت کلی نوشته است! برای همین هم می‌گم که خیلی بدتر است. (و از اکثر اخبار هم نمی‌توانید استفاده‌ی مبارزاتی کنید – منظورم مبارزه با دشمنان اسلام م مسلمین است؛ منظورم رو که متوجه می‌شید؟!)

فایرفاکس با طعم مدرن؛ سادگی، زیبایی!

موزیلا به تازگی از یک محیط کاربری جدید فایرفاکس رونمایی کرد: فایرفاکس برای محیط مدرن ویندوز ۸.

البته این نسخه هنوز نهایی نیست، ولی شما می‌توانید با دانلود Firefox Nightly و تنظیم آن به عنوان مرورگر پیش‌فرض در کامپیوتر ویندوز ۸ خود، از این نسخه استفاده کنید.

این نسخه تنها برای ویندوز ۸ آماده شده است و برای ویندوز RT (یعنی ویندوز ۸ برای پردازنده‌های ARM) آماده نیست. برای نمونه، تبلت سرفیس پرو می‌تواند این نسخه را اجرا کند، در حالی که سرفیس آر‌تی نمی‌تواند.

بیایید با هم نگاهی به این مرورگر بیندازیم.

پس از نصب این مرورگر و انتخاب آن به عنوان مرورگر پیش‌فرض، با این کاشی در Start Screen مواجه خواهید شد:

Screenshot (1)

با باز کردن این مرورگر، ابتدا لوگوی فایرفاکس را خواهید دید:

Screenshot (4)

و بعد، محیط ساده‌ی مرورگر فایرفاکس را:

Screenshot (2)

با آغاز تایپ در نوار بالای صفحه، کاشی‌هایی برای جست‌و‌جوی متن تایپ شده در جست‌و‌جوگر مورد علاقه‌ی شما ظاهر می‌شوند.

Screenshot (6)

و با وارد کردن نشانی یک سایت، وارد آن خواهید شد:

Screenshot (7)a

نوار بالایی هنگام کار کردن با سایت (مثلاً کلیک کردن در جایی از سایت) ناپدید می‌شود، شما با راست کلیک (یا احتمالاً سوایپ کردن در تبلت‌ها) می‌توانید نوارهای کامل‌تری را باز کنید.

Screenshot (9)

این مرورگر می‌تواند به خوبی در حالت‌های مولتی‌تسکینگ محیط مدرن نیز کار کند:

Screenshot (14) Screenshot (11)

و البته به راحتی می‌توانید وارد محیط دسکتاپ شوید. البته تنها صفحه‌ای که در آن بوده‌اید با شما به دسکتاپ بازمی‌گردد، و سایر تب‌ها همراه شما نمی‌آیند!

Screenshot (20)

Screenshot (15)

نکته‌ی جالب اینجاست که وقتی به محیط دسکتاپ بازمی‌گردید، نسخه‌ی مدرن هم در پس‌زمینه اجرا می‌شود.

Screenshot (17.5)

در تسک‌منیجر هم می‌توانید ببینید که پس از آمدن به دسکتاپ، دو پروسس Nightly در حال اجرا هستند، یکی برای دسکتاپ، و دیگری برای محیط مدرن.

Screenshot (18)

این نسخه برای کامپیوترها، لپ‌تاپ‌ها، اولترابوک‌ها و تبلت‌هایی که از پردازنده‌های Intel یا AMD بهره می‌گیرند، قابل استفاده است. این برنامه نمی‌تواند روی ویندوز RT اجرا شود. (دست‌کم فعلاً…)

به شخصه، از طراحی فایرفاکس خیلی خوشم آمد، به نظرم از اینترنت اکسپلورر مدرن بهتر و کاربردی‌تر طراحی شده است، در حالی که سادگی‌اش را هم حفظ کرده است…

شما چه فکر می‌کنید؟

اگر ویندوز ۸ دارید، فراموش نکنید که فایرفاکس نایتلی را دانلود کرده، پس از تعیین آن به عنوان مرورگر پیش‌فرض، از فایرفاکس جدید لذت ببرید!

پی‌نوشت: عکس‌های این نوشته، از فایرفاکس نایتلی نسخه‌ی ۲۱ گرفته شده است. به تازگی نسخه‌ی ۲۲ نیز منتشر شده است. از این رو، ممکن است تغییراتی در این محیط کاربری رخ داده باشد.

چراغ‌ها خاموش، حالا دنیا را ببینید!

تصویر شهرهای بزرگ، به خصوص در شب، معمولاً جلوه‌گر صنعت و پیشرفت بشر محسوب می‌شود و زیبایی خاصی دارد. خیابان‌ها، برج‌های بلند، با آن نور‌های رنگارنگ…

اما در این تصویرهای زیبا، چندان اثری از زیبایی‌های طبیعی جهان مشاهده نمی‌شود. اگر چیزی از این زیبایی‌های طبیعی در عکس موجود باشد هم، نورهای رنگارنگ ساختمان‌ها مانع جلوه‌گری آن‌ها می‌شوند…

این نور‌های رنگارنگ، البته به کمک آلودگی هوا، قاتل زیبایی آسمان هم هستند. به گونه‌ای که برای دیدن ستارگان و کهکشان‌ها، باید به مناطق خاصی سفر کرد؛ و از داخل شهر، جز چند نقطه‌ی سرد و بی‌روح به عنوان ستاره، چیزی در آسمان قابل رؤیت نیست…

***

یک عکاس فرانسوی به نام Thierry Cohen، با ترکیب عکس‌هایی از آسمان و از شهرهای بزرگ، عکس‌هایی از شهرها با چراغ‌های خاموش ایجاد کرده است.

(برای مشاهده‌ی عکس‌ها در ابعاد اصلی، روی آنها کلیک کنید)

1681375-inline-shanghai-20

آقای کوهن این مجموعه‌ی عکس را «شهرهای تاریک» نامیده است.

1681375-slide-shanghai-3-20

زندگی شهری، چه‌قدر ما را از دنیای طبیعی دور کرده است…

1681375-slide-tokyo-22

و به راستی شهرها، این دستاوردهای عظیم بشری، در برابر وسعت دنیا، ناچیز به نظر می‌رسد…

1681375-slide-sao-paulo-2-20

1681375-slide-san-francisco-20

1681375-slide-rio-4-20-1

1681375-slide-paris-ndame0

1681375-slide-paris-20

1681375-slide-paris-5-20

1681375-slide-new-york-20

1681375-slide-los-angeles-20

1681375-slide-los-angeles-2-20

1681375-slide-hong-kong-h-20

1681375-slide-hong-kong-5-20

1681375-slide-brooklyn-bridge-20

منبع

ویدیو – من اشتباهی بودم

چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی من بی دفاعم… من شریف تربیت شدم من شریف بزرگ شدم… نه کسی منو می شناخت… نه کسی بنده رو می دید… نه ثروتمند بودم و نه هیچ چیز دیگر… همهٔ سهم بنده از زندگی کار کردن در زیر زمین ادارهٔ بایگانی بود لای پرونده ها… من ساده بودم من همه چیز رو باور می کردم، من با هیچ کس مخالفت نمی کردم… سرم به کار خودم بود و شریف بودم… من نمی خواستم به بانک برم، من نمی تونستم طبابت کنم، من نمی تونستم سرهنگ باشم، من نمی خواستم شعر بگم، من مقاومت کردم تا حد توانم… اما من توانم کم بود… بنده ضعیف بودم، برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران… و من به همه احترام می گذاشتم… من به همه احترام می گذاشتم، و من شروع کردم به بازی کردن… و من شروع کردم به سرگرم شدن… و بعضی وقت ها یادم رفت که کجام… و همهٔ این هایی که می گند مال من نیست، حق من نیست… و من اشتباهی ام… من از اولش هم اشتباهی بودم… بله من یادم رفت که این ها مال من نیست و من اشتباهی ام، تقصیر من بود… تقصیر دیگران هم بود… اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم برنداشتم…. من هیچ چیز رو توی جیبم نذاشتم… من از سهم کسی نزدم… من فقط اشتباهی بودم… خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم… خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم… من فقط اشتباهی بودم… چه دفاعی از خودم بکنم؟… من بی دفاعم… حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم… جناب قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم… خدایا تو منو ببخش…

(ویکی گفتاورد)


در قسمت آخر سریال «مرد هزار چهره»، مسعود شصت‌چی از خودش دفاع می‌کند. این ویدیو از نظر من ویدیوی جالبی بود چون در واقع از خودش دفاع نمی‌کند ولی حرف‌های مهمی می‌زند. شما می‌توانید این ویدیو را تماشا کنید (همین پایین یا از خود سایت آپارات) یا دانلود کنید (حدود ۹ مگابایت)

همیشه آپدیت بودن خوب نیست!

داستان از این‌جا شروع می‌شه که ویندوز ۷ و ۸ در لپ‌تاپ من با یک مشکل کم‌یاب مواجه بودند. و اون هنگ (freez) کردن ناگهانی ویندوز بوده که حتی پس از ری‌استارت هم مشکل حل نمی‌شده و کمی بعد از بوت‌شدن سیستم‌عامل سیستم دوباره هنگ می‌کنه. فکر کنم اصطلاح واکنش‌های زنجیره‌ای مناسب باشه و در این‌جا زنجیره‌ی ما هنگ کردن سیستمه.

چندوقتی به فدورا مهاجرت کردن و واقعا ازش لذت بردم ولی نمی‌تونستم از سی‌شارپ دل بکنم و اصولا برنامه‌نویسی دات‌نتی هستم (اگر این تیکه رو نفهمیدید نتیجه‌ی کلی این که دات‌نت مال ویندوزه و برای برنامه‌نویسی‌ش هم باید ویندوز داشت) و حتی wine هم کمک نکرد (wine شبیه‌ساز ویندوز در سیستم‌عامل‌های لینوکسیه و تا حد خوبی هم جواب می‌ده ولی برای من جواب نداد!) و من دوباره به ویندوز بازگشتم (دقیقا روز قبل از انتشار فدورا ۱۸! باورتون می‌شه؟!؟)

خوب بعد از نصب دوباره‌ی ویندوز طبق عادت ویندوز آپدیت رو باز کردم و همه‌ی آپدیت‌های را برای دانلود و نصب انتخاب کردم. در همین حین واکنش‌های زنجیره‌ای هنگ سیستم‌م دوباره شروع شد و من مجبور شدم همون اول کاری دوباره ویندوز نصب کنم!

این دفعه به پیشنهاد مهدی آپدیت‌ها رو دونه به دونه نصب می‌کردم و قبل از نصب هم یه restore point می‌ساختم که اگر مشکلی پیش اومد بشه برگشت به مرحله‌ی قبلی. حدود ۲۰ تا آپدیت بود و از شانس خوب بنده  دقیقا آپدیت بیستم که آپدیت درایور Lan سیستم بود باعث این مشکل بود و پس از سرچ توی گوگل فهمیدم که مشکل ریشه داره و دلیل هنگ‌های زنجیره‌ی ویندوز ۷ من هم همین بوده!

خواستم بگم همیشه آپدیت بودن خوب نیست مخصوصا اگر آپدیت‌کننده‌تون باگ داشته باشه!

پی‌نوشت۱: هنوز دنبال راه فرارم که برم فدورا رو هم در کنار ویندوز نصب کنم!

پی‌نوشت۲: درایوری که مشکل داشته این بوده:

Qualcomm Atheros - LAN - Qualcomm Atheros AR8131 PCI-E Gigabit Ethernet Controller (NDIS 6.30)

و نکته‌ش اینکه که NIDS 6.30 هم به نظر می‌رسه برای ویندوز ۶.۳ باشه. یعنی ویندوز ۹! (ویندوز ویستا ویندوز ۶.۰ بوده، ۷ می‌شه ۶.۱ و ۸ هم ۶.۲)

پی‌نوشت۳: ای نوشته «باشد که عبرت گیرید از سرگذشت پدرانتان» بوده. (شاید یه دسته به این نام ساختم!)

پی‌نوشت۴: شما هم اگر این درایور رو دیدید آپدیت‌ش نکنید. مشکل واقعا ریشه داره. اطلاعات بیش‌تر

افزایش سرعت وردپرس با بهره‌گیری از Caching، به زبان ساده و بدون خونریزی!

وردپرس ذاتاً منابع زیادی از سرور را مصرف می‌کند و البته ممکن است به اندازه‌ی کافی سریع هم نباشد، به خصوص در مواقعی که افزونه‌ها و ویجت‌های بسیاری را روی آن نصب کرده باشید. اما این مشکل، بدون راه حل نیست. در واقع، راه اساسی برای فایق آمدن بر این مشکل‌ها، استفاده از شیوه‌های Caching است. Caching نه تنها سرعت سایت را (در بسیاری موارد به طرز چشمگیری) افزایش می‌دهد، بلکه مصرف منابع سرور را نیز تا حد زیادی کاهش می‌دهد. (برای این‌که درک درستی از کارایی Caching، می‌توانید توضیحات این مورد را ببینید. تصاویرش هم همینجا ببینید:)

codinghorror-wordpress-caching

توجه داشته باشید که در نمودار‌ بالا، برای از اعمال Caching، از افزونه‌ی WP-Cache استفاده شده که نسبت به افزونه‌هایی که در ادامه معرفی خواهیم کرد، کارایی کمتری دارد. می‌توانید نمودار‌های مقایسه‌ی سرعت افزونه‌های کش را هم در این صفحه ببینید.

در این مقاله، قصد داریم نحوه‌ی Caching در وردپرس را به زبان ساده آموزش دهیم، بنابراین دانش فنی مورد نیاز برای این کار، در حد توانایی کار با وردپرس و نصب افزونه‌هاست. توجه داشته باشید که راه‌های حرفه‌ای‌تر و مؤثر‌تری هم برای این کار وجود دارد. اما من در این مقاله یکی از ساده‌ترین شیوه‌های ممکن را به شما آموزش خواهم داد.

اصلاً Caching چیست؟

به زبان ساده، هر بار که کاربری می‌خواهد یکی از صفحه‌های وبگاه شما را باز کند، وردپرس «اجرا» می‌شود و صفحه را می‌سازد. از آن‌جایی که این «اجرا‌»‌های مکرر در واقع خروجی یکسانی دارند (مثلاً یک صفحه از سایت شما، تا زمانی که کامنتی ارسال نشود تغییری نمی‌کند)، می‌توانیم خروجی این «اجرا»ها را در جایی ذخیره کنیم و بارهای بعدی، به جای «اجرا»ی دوباره‌ی برنامه، همان خروجی ذخیره شده را برای کاربر ارسال کنیم. به این کار، Caching می‌گویند.

increase-wordpress-speed-boost-wordpress-speed-using-some-plugins1

چه شیوه‌هایی برای Cache کردن وجود دارد؟

به طور کلی، می‌توان دو شیوه‌ی اساسی برای Caching نام برد:

۱. Cache صفحه: در این شیوه، کل خروجی یک صفحه به صورت یک فایل در سرور ذخیره می‌شود و آن صفحه به عنوان خروجی درخواست متناظر، ارسال می‌شود.

۲. Cache عملکرد‌ ها: در این شیوه، به جای ذخیره کردن کل صفحه، برخی عملکرد‌ها (مثل ویجت‌ها، یا درخواست‌های بین دیتابیس و وردپرس) ذخیره می‌شوند و در موقع لزوم مورد استفاده قرار می‌گیرند.

خب، بیایید کار را شروع کنیم!

گام نخست: افزونه‌ی Hyper Cache Extended را روی وردپرس نصب و فعال کنید. این افزونه کارایی مناسبی دارد و راه‌اندازی آن هم بسیار ساده است.

تنظیمات اصلی این افزونه کار شما را راه می‌اندازد. فقط اگر وبگاه شما نسخه‌ی موبایل دارد، باید مراحل زیر را طی کنید:

در منوی وردپرس، از قسمت «پیشخوان» روی Hyper Cache E کلیک کنید.

Screenshot (61)

حال، در قسمت Configuration for mobile devices، یکی از دو گزینه‌ی زیر را فعال کنید:

Screenshot (62)

اگر از افزونه‌ی WordPress Mobile Pack استفاده می‌کنید گزینه‌ی اول و اگر از روش دیگری استفاده می‌کنید، گزینه‌ی دوم را انتخاب کنید.

گام دوم: افزونه‌ی DB Cache Reloaded Fix را هم روی وردپرس نصب و فعال کنید. نیازی به دستکاری تنظیمات این افزونه نیست!

تا این‌جا، شما تنظیمات Cache وبگاه وردپرسی خود را انجام داده‌اید! این تنظیمات برای بسیاری از صاحبان وبلاگ‌ها و وبگاه‌ها کافی است. اما اگر به دنبال افزونه‌ی قدرتمندتری می‌گردید، می‌توانید به جای دو گامی که گفته شد، از افزونه‌ی W3 Total Cache استفاده کنید که قدرتمندتر است، و البته راه‌اندازی‌اش نیاز به دانش فنی بیشتری دارد.

توجه داشته باشید که تا زمانی که در وردپرس لاگین باشید، افزونه‌ی کش صفحه‌های کش شده را به شما نشان نمی‌دهد. برای مشاهده‌ی تغییر سرعت، از وردپرس خارج شوید، یا مرورگر را در حالت Incognito/Private باز کنید. هنگام نخستین مشاهده‌ی صفحه، آن صفحه Cache می‌شود. حال اگر صفحه را Refresh کنید، می‌بینید که چقدر سرعت پاسخگویی سایت بالا رفته است!

***

یک گام اضافه: این گام ربطی به Caching ندارد، اما به بهبود سرعت وبگاه شما کمک به‌سزایی می‌کند: با کمک افزونه‌ی WP-Optimize، پایگاه داده‌ی خود را بهینه‌سازی کنید. بهینه‌سازی دیتابیس، حجم آن را کاهش و سرعت آن را افزایش می‌دهد. برای این‌کار، پس از نصب و فعال سازی این افزونه، در پایین منوی اصلی وردپرس روی WP-Optimize کلیک کنید، گزینه‌ی «بهینه سازی جداول پایگاه داده» را تیک بزنید و روی دکمه‌ی Process کلیک کنید. خوب است هر چند هفته یک بار،‌ این کار را تکرار کنید. (تیک‌زدن گزینه‌ی «حذف تمام رونوشت‌ها» هم می‌تواند حجم دیتابیس را کاهش و در نتیجه سرعت آن را افزایش دهد. اگر صلاح می‌دانید، این گزینه را هم تیک بزنید!)

Screenshot (63)

 دومین گام اضافه: برای وبگاه خود دست‌کم از پکیج رایگان CloudFlare استفاده کنید. آموزش راه‌اندازی کلادفلیر برای وبلاگ را می‌توانید در تورتک بخوانید. همچنین در مورد پیوند بهتر وردپرس و کلادفلیر، می‌توانید نوشته‌ی تازه وارد را هم بخوانید.

و یک نکته در همین مورد: اگر در قالب یا افزونه‌های وبگاه خود تغییراتی اعمال کردید، می‌توانید از صفحه‌ی تنظیمات Hyper Cache E، با کلیک بر روی دکمه‌ی Clear cache، صفحات ذخیره شده را پاک کنید تا تغییرات اعمال شده به کاربران نمایش داده شوند. همچنین اگر از کلادفلیر استفاده می‌کنید، در صورت تغییر در برخی فایل‌ها، لازم است از وبگاه کلادفلیر در بخش Cloudflare settings، روی دکمه‌ی Purge cache کلیک کنید تا تغییرات اعمال شده نمایش داده شوند. (در صورت انجام ندادن این کار، ممکن است نمایش تغییرات به کاربران تا چند روز به طول بیانجامد)

آیا در راه‌اندازی Cache به مشکلی برخورده‌اید؟ آیا افزونه‌های دیگری را برای این منظور پیشنهاد می‌کنید؟ Caching چه‌قدر در افزایش سرعت وبگاهتان به شما کمک کرده‌است؟ کیفیت گام‌های اضافه‌ی این نوشته از دید شما چطور بود؟! منتظر دیدگاه‌های شما هستیم.

پی‌نوشت: اگر مایلید بدانید، «دو برنامه‌نویس»‌ در حال حاضر برای Caching از افزونه‌های Hyper Cache Extended، DB Cache Reloaded Fix و WP Widget Cache استفاده می‌کند.

ولی بالاخره این دنیا تمام می‌شود!

کمتر از ده روز پیش بود که برخی می‌گفتند کار دنیا دیگر تمام است و همگی رفتنی هستیم. حتا عده‌ی زیادی تا صبح بیدار ماندند تا مطمئن شوند خورشید طلوع می‌کند، یا عده‌ای دیگر در پناهگاه‌هایی پناه گرفتند؛ هر چند که سازمان‌هایی همانند ناسا وقوع هر پیشامد طبیعی را رد کرده بودند… حتا برخی سایت‌های فارسی زبان (مثل این مورد) هم با دلایل علمی و منطقی، نادرست بودن این ایمیل‌ها و پیشگویی‌ها را رد کرده بودند.

اما این تقصیر مایا ها یا نوستراداموس نیست. تقصیر زودباوری ماست. بسیاری از ما دوست داریم که هر خبری را بپذیریم و باور کنیم، حتا اگر یک دروغ بسیار بزرگ باشد.

EndOfTheWorld (2)

خب، دنیا که در ۲۱ دسامبر تمام نشد،‌ بیایید ببینیم دیگر چه روز‌هایی قرار است دنیا تمام شود!

سال ۲۰۱۳: سال ۲۰۱۲ که تازه شروع کار بود! اصل کاری در ۲۰۱۳ است!!

سال ۲۰۴۰: مدتی پیش، یک خرده سیاره کشف شد که گویا گذرش از دور و بر ما می‌گذشت… خیلی سریع پخش شد که «این یکی دیگر پایان دنیاست. اصلاً این بار ناسا خودش این خرده سیاره را کشف کرده!»؛ به خصوص وقتی در ۲۱ دسامبر دنیا تمام نشد، و با توجه به این‌که اگر مردم تاریخ پایان دنیا نداشته باشند روزشان شب نمی‌شود، شایعات قوت گرفت. البته طبق معمول دانش می‌گوید که ما در امان هستیم…

سال ۲۰۶۰: مردم نشسته‌اند و از دست‌نوشته‌های نیوتون به این نتیجه رسیده‌اند که «نیوتون گفته است دنیا سال ۲۰۶۰ تمام می‌شود. نیوتون که خودش دانشمند است،‌ دروغ نمی‌گوید که!». برای اطلاعات بیشتر کافیست عبارت end of the world newton 2060 را جست‌و‌جو کنید. 

همین‌طور بیایید جلو… تا سال ۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰ :  می‌گویند سوخت خورشید در آن سال‌ها تمام می‌شود و قیامتی برپا می‌شود که نگو و نپرس. البته این نظریه، علمی و درست است، ولی به نظر من کار به آن جا ها نمی‌کشد! تا آن موقع ما آدم‌ها خودمان را نابود کرده‌ایم یا شاید نابود شده‌ایم، که در این صورت تکلیف مشخص است، یا این‌که کلاً بی‌خیال این کره‌ی دوست داشتنی شده‌ایم و در جای دیگری سکونت گزیده‌ایم…

EndOfTheWorld (1)

و البته سال 1040 : در این تاریخ ظاهرا دیگر عمر دنیا واقعاً تمام می‌شود. یعنی دیگر عمر پروتون‌ها و نوترون‌های دنیا تمام می‌شود و دیگر به نظر نمی‌رسد کسی بتواند زنده بماند!

جالب است بدانید که در گذشته هم چنین پیش‌بینی‌هایی بوده، آن‌هم بسیار زیاد! می‌توانید فهرستی از آن‌ها را در اینجا و اینجا ببینید.

اما صبر کنید، نیازی نیست دروغ‌ها آن قدر ها هم بزرگ و عجیب و غریب باشند تا ما آن‌ها را باور کنیم! یک پزشک فهرست جالبی از دروغ‌هایی از این دست فراهم کرده‌است. آن‌را هم بخوانید بد نیست!

خلاصه این که، ما بسیار دوست داریم که فریب بخوریم. انگار عادتمان شده است. امتحانش هم مجانی است، کافیست در تاکسی بنشینید و هر چه دوست دارید به هم ببافید؛ سیاست‌های کلان اقتصادی جهان را زیر سوال ببرید، از کتیبه‌های باستانی در مورد موجودات بیگانه سخن بگویید، یا حتا نام چند تا از دانشمندان یا تمدن‌های باستانی را حفظ کنید و پایان دنیا یا هر چیز دیگر را به نام آنها بیان کنید… البته می‌توانید چنین چیزی را مکتوب کنید و برای همه‌ی دوستان خود ایمیل کنید یا در شبکه‌های اجتماعی آن را ارسال کنید؛ هیچ بعید نیست تبدیل به شایعه‌ای بزرگ شود!

در گوگل کروم، صفحه‌ها را نرم بپیمایید!

یکی از ویژگی‌هایی که بیشتر مرورگر‌های مدرن آن را دارا می‌باشند، Smooth Scrolling یا پیمایش نرم است. این ویژگی، به این معنی است که وقتی شما با استفاده از ماوس یا نوار لغزان گوشه‌ی صفحه، در آن بالا و پایین می‌روید، پیمایش به صورت نرم (بدون پرش) انجام می‌گردد.

نسخه‌های جدید اینترنت اکسپلورر و فایرفاکس این قابلیت را دارا می‌باشند، ولی گوگل کروم چنین قابلیتی را ندارد. بگذارید حرفم را اصلاح کنم، نسخه‌های جدید گوگل کروم این قابلیت را دارند،‌ ولی به صورت پیش‌فرض فعال نیست!

فعال‌سازی آن نیز تنها چند گام ساده و یکی دو دقیقه وقت می‌طلبد!

برای شروع، گوگل کروم را باز کنید.

در Address Bar، عبارت زیر را وارد کنید:

chrome://flags

در فهرست باز شده، به دنبال گزینه‌ی Smooth Scrolling بگردید و با کلیک بر روی Enable، آن را فعال کنید.

در پایین این صفحه، دکمه‌ای به نام Relaunch Now ظاهر می‌شود، روی آن کلیک کنید.

مرورگر بسته و دوباره باز می‌شود، اما این بار با پیمایش نرم صفحه‌های وب!

* این قابلیت در نسخه‌های ویندوز، لینوکس و کروم‌او‌اس قابل استفاده است.

* اگر این گزینه را در صفحه‌ی chrome://flags نیافتید، احتمالاً نسخه‌ی گوگل کروم شما قدیمی است. برای استفاده از این قابلیت (و البته مزایای دیگری مثل امنیت) باید مرورگر خود را به روز رسانی کنید.

(من در زمان نگارش این نوشته، از گوگل کروم ۲۳ بر روی ویندوز استفاده می‌کنم، این نسخه قابلیت Smooth Scrolling را دارا می‌باشد)