روایت شده مردى از دنیا رفت. خداى مهربان به حضرت موسى (علیه السلام) وحى كرد: یكى از دوستانم مرده است،تو او را غسل بده.
هنگامى كه موسى آمد تا او را غسل دهد دید مردم او را به علت فسق و گناهانش در میان مزبله و خاكروبه ها انداخته اند. حضرت موسى گفت: بار خدایا تو مى شنوى كه مردم درباره گناهان این مرد چه مى گویند؟
خداوند فرمود: یا موسى این مرد به هنگام مردن سه
موضوع را براى خود شفیع قرار داد كه اگر آنها را براى گناه كاران شفیع قرار مى داد، كلیه آنان را مى آمرزیدم.
گفت:
1 – پروردگارا! اگر چه من مرتكب گناهان زیادى شده ام ولى این ارتكاب به علت فریب شیطان و همنشین بودن با بدان بوده است و تو مى دانى كه من قلبا راضى به انجام این گناهان نبوده ام.
2 – گرچه من با افراد فاسق مرتكب معصیت مى شدم ولى در عین حال نشست و برخواست با نیكوكاران را بیشتر دوست مى داشتم.
3 – اینكه هرگاه شخص نیكوكار و شخص گنهكارى براى حاجتى نزد من مى آمدند من حاجت آن شخص نیكوكار را مقدم مى داشتم.