امروز در مترو با یکی از دوستان در مورد فروش eBook در ایران بحث می کردم. دوست مورد نظر علاوه بر این که کتاب خوان حرفه ای هست، یک eBook Reader هم دارد. به همین دلیل، گزینه مناسبی برای تبادل نظر در این باره بود.
من سعی داشتم که او را متقاعد کنم که اگر امکان خرید و فروش آسان eBook در ایران فراهم شود، با روش های مناسب رمزنگاری تا حدّ امکان جلوی کپی گرفته شود و از مردم درخواست کنیم که کتاب ها را کپی نکنند، این درخواست مورد اجابت قرار می گیرد. آن دوست عقیده داشت که هر راهی که برای رمزنگاری به کار برود، باز هم مردم ترجیح می دهند که eBook را کپی کنند تا این که آن را بخرند.
در همین حین، پس از این که من برگ برنده امدر بحث را رو کردم، به ایستگاهی رسیدیم. در باز شد و عدّه ی زیادی به درون قطار هجوم آوردند و شروع کردند به هل دادن. یک بنده خدا هم می خواست از قطار خارج شود که با وجود آن ها با چالش بزرگی رو به رو شده بود.
در این لحظه آن دوست از من پرسید: «تو می خوای به این مردم یاد بدی eBook بخرند؟»
من: :|
پی نوشت: میلاد امام موسی کاظم (ع) و شب یلدا مبارک!
مشکل ما تو ایران دقیقا همین حرف هایی که شما و امثال شما توی این سایت یا سایت های مشابه میکنند.
شما فکر میکنید علامه اید و ته فرهنگ رو در آوردید ، بقیه یک مشت بی شعور بی فرهنگ.
خدارو شکر نسل امروز هیچ کدوم از اتفاقات این طوری راضی نیست و همه دارند این اتفاقات رو نقد میکنند.
پس بهتره به جای حرف زدن کمی عمل بشه.
اول از همه هم خودتون
امام علی (ع):
من نصب نفسه لانّاس اماما فليبداء بتعليم نفسه قبل تعليم غيره
طبیعیه که هر کس به اندازهای از شعور و فرهنگ برخورداره، ولی به نظر من چنین آدمی دو راه داره:
یا باید بره جلوتر، یا باید سعی کنه بقیه رو هم بکشونه جایی که خودش هست.
اگر قرار باشه هر کس، بیخیال نسبت به بقیه بره جلو، وضع خیلی خراب میشه (یه چیزی تو مایههای وضع فعلی خودمون، یا یه خورده بدتر :) )
و البته فرهنگ یکبعدی نیست! شاید همین محمد از نظر فرهنگ کتابخوانی از بنده (یا شاید شما) خیلی بیشتر بفهمه، و من خوشحال میشم که این فرهنگ رو به من انتقال بده، شما خوشحال نمیشید؟
حرف شما درسته. البته مشکل از نوشتن من بود، وگرنه منظورم این نبود. قبلاً در این مورد با یک دوست دیگه ای صحبت کردم و ایشون من رو متقاعد کرد که حرف کنونی شما درسته. منظور من از این نوشته این بود که یک تلنگری بزنم. این تلنگر هم لزوماً به دیگران نیست. من گاهی بلند و با بقیه حرفی رو می زنم که مخاطبش خودمم. شاید این نوشته هم همین طور باشه.
من كه شخصاً مشكلی تو این نوشته ندیدم.
نقل یه واقعه بود دیگه…
حالا چرا باید به كسی بر بخوره رو واقعاً نمیدونم و چه منطقی هم مشكل ریشهیابی شد!!!
بعد از حرف دوستتون شما كلاً سكوت كردی یا نه، یه جواب دیگه تو آستین داشتی و رو كردی؟!!
نکته اینجاست که سالها پیش خیلی فرهنگها وجود نداشت که الان وجود داره. مثلا اینکه بازار توی آندروید میاد با شرکتهای خارجی قرارداد میبنده تا هم مردم اپلیکیشن بخرن و استفاده کنن هم اون شرکت سود کنه و این یعنی یک قدم بهسوی کپیرایت. من فکر میکنم در مورد کتاب هم همین اتفاق خواهد افتاد. این که قیمت کتاب روز به روز داره به نجومیتر شدن نزدیک میشه میتونه یه محرک باشه بهشرطی که ناشرها هم به فکر باشن و از این فرصت استفاده کنند برای فروختن کتاب آنلاین. مثلا یکی از دوستان که ناشر کتاب هستند سیستمی برای فروش آنلاین کتاب ساختند که قرار بوده من باگهای این سیستم رو در بیارم (در صورت وجود) که هدفش هم دقیقا همین کپینشدن کتاب هستش.