یکی از دوستان من به نام آریا، همین الان گفت که یکی از آشناهاشون تصادف کرده و الان در ICU هستن. دوستان لطفاً براشون دعا کنید. سپاسگزارم.
پینوشت: به لطف خدا، احوال اون دوست عزیز بهتر شد.
محیط کاربری تازهی مایکروسافت که در ویندوز ۸، ویندوز فون ۷ و ۸ و البته ایکسباکس موجود است، تا کنون محیط کاربری «مترو» خوانده میشد.
مایکروسافت پیشتر گفته بود: ما مترو را انتخاب کردیم چون که آن «مدرن و ساده است. سریع و در لحظه است…»
البته مترو Code name داخلی این زبان طراحی بود. ولی تا کنون طوری با آن رفتار شده بود که حتا ممکن بود نام اصلی این زبان طراحی نیز همین باشد…
اکنون بنابر درخواست شرکت آلمانی Metro AG، مایکروسافت مجبور است که نام «مترو» را تغییر دهد…
مایکروسافت گفته است که فعلاً به این زبان طراحی، «محیط کاربری مشابه ویندوز ۸» گفته میشود. اما آنها نام تازه را نیز به زودی معرفی خواهند کرد…
اما نمیدانم با وجود این پتنتها، صد سال دیگر تولید کنندگان باید چه نامی، چه قیافهای و چه اندازهای را برای محصولات خود برگزینند! البته وضع شرکتهای نوپا نیز در آن زمان بسیار بدتر خواهد بود…
عکسها از +
طراحی و ساختار وبگاهها، تأثیر بهسزایی در جذب مخاطب دارد. کاربران بر اساس ظاهر یک وبگاه، در مورد آن داوری میکنند. شاید دلیل موفقیت بسیاری از سرویسهای دنیا هم چنین مواردی باشد. برای نمونه، موتور جستوجوی بینگ، از لحاظ کارایی با موتور جستوجوی یاهو تقریباً برابر است. به نظر من طراحی مهمترین عامل در موفقیت بینگ و عدم موفقیت یاهو بوده است…
بنابراین در هر وبگاهی، از وبگاه خبری یا وبلاگها گرفته تا فروشگاهها و وبگاه شرکتها، طراحی مناسب میتواند عامل مهمی در جذب مخاطب باشد…
البته در طراحی، تنها زیبایی ظاهری نیست که اهمیت دارد. مواردی چون حسی که به کاربر القا میشود، از ویژگیهای مهم یک طراحی مناسب است.
گروه طراحی سیوین (civien design group)، از شرکتهای معتبر در این زمینه است که البته برندهی چندین نشان از انجمنهای معتبر در زمینهی طراحی نیز شده است*.
اگر به وبگاه این گروه به نشانی civiendesign.com سری بزنید، احتمالاً شیفتهی طراحی منحصر به فرد آن خواهید شد! صادقانه بگویم، طراحی این وبگاه از بهترین طراحیهایی است که تا کنون دیدهام…
صفحهی اصلی وبگاه آنها، به زبان انگلیسی است. البته نسخهی فارسی وبگاه آنها هم از پیوند سمت راست صفحه در دسترس است.
شعار این گروه، «ما به ایدههای شما جان میدهیم» است، این شعار به خوبی اهمیت طراحی را بیان میکند. بگذارید مثال دیگری برایتان بزنم، پیش از عرضهی آیپد، تعداد قابل توجهی از تبلتهای ویندوزی به بازار عرضه شده بود. اما طراحی آنها، هم از لحاظ ظاهر تبلت و هم از لحاظ محیط کاربری ویندوز، برای تبلتها مناسب نبود. اما آیپد، با طراحی مناسب در سختافزار و نرمافزار، توانست به موفقیتی باور نکردنی دست یابد. به عبارت دیگر، این طراحی بود که به آیپد جان داد و توانست آن را به یکی از نیازهای بسیاری از مردم بدل کند…
اعضای این گروه، به گفتهی خود آنها، دارای سابقهی طولانی در طراحی و طراحی وب دارند. اگر فرم تماس آنها را مشاهده کنید، متوجه خواهید شد که آنها به ریزترین نکات، حتی حسی که به کاربران القا خواهد شد نیز، توجه خواهند داشت. وبگاه این گروه، از جملهی وبگاههایی است که در طراحی آن، به ریزترین نکات هم به خوبی توجه شده است.
طراحی وب سایت، لوگو، بروشور، کارت ویزیت و سربرگ از جملهی کارهای آنهاست. نمونهی کارهای آنها را میتوانید در وبگاهشان مشاهده نمایید…
* این گروه توانسته از انجمنهای cssawards، strangefruits، neuecss و mydesignaward نشان دریافت کند؛ همچنین در انجمنهای CSSRELL و bestwebdesignaward هم کاندیدای دریافت نشان شود.
امروز متوجه شدم که گوگل بالاخره نسخهی مترو استایل مروگر محبوب خود را عرضه کرد. البته هنوز نفهمیدم چگونه این نرمافزار در سیستم من فعال شد (امان از دست بهروزرسانیهای خودکار!) اما وقتی در مترو روی آیکون کروم کلیک کردم بهجای اینکه در دسکتاپ باز شود در مترو باز شد! البته از نظر ظاهری فرقی با نسخهی بیستم خود ندارد ولی اینکه گوگل کروم هم به جمع پشتیبانان مترو تبدیل شد و هنوز نسخهی نهایی ویندوز نیامده جای خود را میان تبلتهای ویندوزی هم باز کرد.
البته یکی از مشکلات بزرگی که این نسخه دارد بد قلق بودن انتخاب Tab هاست. چون اگر موس را تا آخر بالا ببرید موس به دستی تبدیل میشود که میتوانید از آن برای تغییر مکان اپلیکیشن در مترو و یا بستهشدن آن استفاده کنید.
فکر میکنم بهزودی کروم نسخهی جداگانهی مترو را با طراحی بهتر و خوشدستتر ارائه کند. اما تا آن روز جز انتظار کشیدن راهی نداریم.
نکتهی آخر اینکه اگر به بخش about کروم بروید متوجه میشود که نسخهی بیست و یکم است. این به این معنی است که گوگل نسخهی مترو و نسخهی دسکتاپ را هنوز از هم جدا نکرده است. و به احتمال زیاد برای نسخهی اصلی مترو نقشههای خاصی دارد!
شما چه دیدگاهی دارید؟ آیا شما از نسخهی مترو مرورگر کروم استفاده کردهاید؟ آیا نسبت به آن دیدگاه خاصی دارید؟ دیدگاهتان را بیان کنید
چند روز پیش برای نخستین بار فیلم Hugo را مشاهده کردم؛ مشاهدهی فیلم تأثیر عجیبی بر من گذاشت و من دستکم برای یکی دو روز، بسیار ناراحت بودم…
اکنون البته تقریباً از آن ناراحتی رها شدهام، و نمیدانم که چرا دارم این سطور را در وبلاگ مینویسم. ولی خب، مینویسم!
اینکه دلیل ناراحتیام چه بود را دقیق نمیدانم. راستش هنوز هم گاهی دوست دارم به فیلم فکر کنم و دلم برای هیوگو میسوزد، هر چند که پایان فیلم هیوگو خوش بود…
شاید در ضمیر ناخودآگاه من وجه اشتراکهایی میان خودم و شخصیت اول این فیلم پیدا کرده بودم، شاید هم مشاهدهی انتخابها، و تأثیر یک اشتباه کوچک در ادامهی زندگی مرا تحت تأثیر قرار داده بود.
به خاطر دارم که پس از مشاهدهی فیلم برای نخستین بار، علاوه بر ناراحتی عجیبم، مسئلهی هدف من و اینطور چیزها هم ذهن من را به شدت مشغول کرد…
مضمون دو جمله از این فیلم که توجه مرا جلب کرد، اینها بود:
«دنیا مانند یک ماشین بزرگ است. ماشینها با قطعات اضافی تولید نمیشوند و در ساخت آنها دقیقاً از تعداد قطعات مورد نیاز استفاده میشود. پس من نمیتوانم قطعهای اضافی در دنیا باشم…»
«دستگاهی که خراب شده باشد، نمیتواند وظیفهاش را انجام دهد؛ انسانی که هدفش را گم کرده باشد هم همینطور است.»
با یکی از دوستان خوبم صحبت کردم، و بالاخره از ناراحتی تقریباً رهایی یافتم؛ در مورد هدف هم، به فکر فرو رفتم و …
سرتان را درد نیاورم، در پایان به یک جمله و یک متن برخوردم که از نظرم بسیار جالب توجه بود.
“If you think you are too small to make a difference, try sleeping with a mosquito.” Dalai Lama XIV
متنی که دیدم هم این بود:
هنوز هم با این قضایا، هدف و کارهایی که باید انجام دهم، به خصوص در دو سال آینده که کنکور در پیش دارم، ذهن مرا به شدت مشغول کرده و مرا در سردرگمی نگاه داشته است… نمیدانم چطور میتوانم با این چیزها کنار بیایم و در زندگیام، انتخابهای درستی بکنم…
البته شاید کسی تا پایان این متن را نخواند، ولی مایهی دلگرمی من است که اگر کسی حوصله کرد و این نوشتهی من را تا اینجا خواند، دیدگاهی نیز بگذارد؛ پیشنهادی، همدردیای، دلگرمی، یا هر چیز دیگر…
سپاسگزارم.
گوگل همیشه در حال فعالیت بوده و هست. فعالیتش برای کمک به کاربران و همچنین کمک به خودش بوده. جذب کاربران بیشتر برای گوگل به خدماتش وابسته بوده. در این میان توسعهدهندگان نیز از نظر گوگل دور نماندهاند و سعی داشته امکاناتی برای راحتی آنها در اختیارشان قرار دهد.
امروز که در گوگل درایو سر میزدم توجهم به دکمهی ساختن Script جلب شد که مرا به script.google.com هدایت کرد. مثل همهی محیطهای توسعه دهندهی نرمافزارهای دیگر (یا Software Development Kit یا همان SDK) در ابتدا از شما پوسته(Template) پروژه را میپرسد. شما در این سرویس قادر خواهید بود برای سرویسهای Drive، Gmail و Calender برنامهبنویسید ویا از پوستههای دیگر بهره بگیرید.
پس از انتخاب پوسته به محیطی که ترکیبی از SDK های تحت وب و مشابههای برونخط آنها است، وارد میشوید. اولین چیزی که توجه مرا جلب کرد، نوع فایل ساخته شده بود: gs که احتمالا اختصار google script است اما با کمی دقت متوجه میشوید که در اصل با کدهای معمولی جاوااسکریپت طرف هستید! البته گوگل تمام استفاده خود را از شئگرایی جاوااسکریپت برده و سعی کرده که راحتی کار با سرویسهایی مثل جیمیل را برای شما به ارمغان بیاورد. برای نمونه به کد زیر توجه کنید که برای استفاده از همهی ایمیلهای فردی است که از کد شما استفاده میکند:
[javascript]function processInbox() {
// get all threads in inbox
var threads = GmailApp.getInboxThreads();
for (var i = 0; i < threads.length; i++) {
// get all messages in a given thread
var messages = threads[i].getMessages();
// iterate over each message
for (var j = 0; j < messages.length; j++) {
// log message subject
Logger.log(messages[j].getSubject());
}
}
}; [/javascript]
برای یک توسعهدهنده این منبع خوبی است با بتواند به راحتی و به سرعت کارش را شروع کند و در یادگیری هم مشکلی نداشته باشد.
این سرویس قابلیت اشتراکگذاری کد را نیز دارد و اگر گوگل بخواهد زبانهای برنامهنویسی دیگر را هم به پشتیبانی خود اضافه کند به زودی به یکی از رقیبهای سرسخت SDKهای برخط و برونخط تبدیل میشود ولی در حال حاظر نیز میتواند مکان مناسبی برای اجرای ایدهها توسعهدهندگان باشد.
و نکتهی آخر اینکه این سرویس نیز مثل یکپارچهگی سرویسهای دیگر گوگل را به ارث برده و میتوانید کدهای خود را هم در شبکههای اجتماعی مثل گوگل+ و فیسبوک به اشتراک بگزارید و هم در سرویس گوگل درایو به راحتی به آنها دسترسی داشته باشید.
آیا شما از این سرویس استفاده کردهاید؟ آیا سرویسهای مشابهی (و یا بهتری) را سراغ دارید؟دیدگاه خود را بیان کنید.
به تازگی رونمایی از نخستین پیشنمایش سرویس تازهی ایمیل مایکروسافت در دنیا سر و صدا به پا کرده است. اما این سرویس در حال حاضر چگونه است و چه امکاناتی دارد؟ آیا نسبت به سایر رقبا برتریهایی هم دارد؟
هنگامی که وارد وبگاه outlook.com شوید، با صفحهی ورود/ثبتنام مواجه خواهید شد که به زیبایی با رابط کاربری مترو طراحی شده است.
اگر با اکانت فعلی لایو خود لاگین کنید، از همان نشانی ایمیل قبلی خود استفاده خواهید کرد، اما اگر ثبت نام کنید، یک ایمیل @outlook.com به شما تعلق خواهد گرفت. ثبتنام بسیار آسان و سریع انجام میشود.
رابط کاربری آن بسیار جالب به نظر میرسد:
البته این سرویس از زبان فارسی هم به خوبی پشتیبانی میکند:
انتخاب زبان فارسی برای محیط ایمیل نیز در چند مرحلهی ساده انجام میشود:
در این سرویس، از فونت نازک مایکروسافت بهره گرفته شده است که جلوهی خاصی به آن داده است.
این سرویس البته به تازگی راهاندازی شده است، اما فعلاً که جای سرویس قدیمی هاتمیل را نگرفته است و هاتمیل هم به حیات خود ادامه میدهد. (سیاستهای بعدی مایکروسافت در این زمینه، مشخص نیست)
از ویژگیهای بارز این سرویس تازه، یکپارچگی آن است. هم اکنون شما بدون هیچ نرم افزاری می توانید از طریق وب از اسکایپ استفاده کنید و حتا با دوستان خود چت ویدئویی انجام دهید! آپدیت های دوستان خود را در فیس بوک و توییتر ببینید و برای آنها پیغام بگذارید. از خود ایمیل به مسنجر متصل شده و با دوستانتان در لایو و حتا فیس بوک چت کنید! همه اینها به کنار ۷ گیگابایت فضای رایگان برای ذخیره فایلهای خود به علاوه بینهایت فضای ایمیل که همه نیاز های شما را برآورده می کند. (این بند از وینبتا نقل شده است.)
شاید بتوان گفت که آوتلوک، رقیبی جدی برای جیمیل گوگل باشد. آوتلوک نسبت به جیمیل محیط کاربری بسیار سبکتری را ارائه میکند؛ در عین حال این رابط، که بر پایهی طراحی مترو است، زیبایی خاصی نیز دارد… این سرویس همانند گوگل از پروتکل امن (HTTPS) در همهجایش بهره میگیرد، در حالی که برخی سرویسها مانند یاهو، چنین امنیتی را ارائه نمیکنند.
جالب اینکه حتا پیامکهایی که از طرف لایو ارسال میشود هم به زبان فارسی است!
صفحهی ارسال ایمیل هم به زیبایی طراحی شده است، ضمن اینکه پس از ارسال ایمیل، به شما پیشنهاد میشود که گیرندهی ایمیل را به مخاطبین خود بیفزایید! همچنین میتوانید از چندین سرویس دیگر، مخاطبین خود را به اکانت آوتلوک خود هم اضافه کنید. بد نیست چند عکس زیر را ببینید:
در پایان، چیزی که توجهم را جلب کرد، ترجمهی فارسی پس از اتصال اکانت گوگل به آوتلوک و انتقال مخاطبها بود. در این صفحه، از عنوان جالب «برو که رفتی» استفاده شده است!
به نظر میرسد که مایکروسافت با موج قدرتمندی از محصولات، از ویندوز ۸ و تبلت سرفیس گرفته تا سرویسهایی مانند آوتلوک، قصد دارد رقابتی جدی را با رقبایش (از جمله اپل و گوگل) آغاز کند…
چیزی که پیداست، این است که مایکروسافت از عقب افتادنش از رقبا، سخت ناراحت است و تمام تلاش خود را برای جبران این امر به کار گرفته است. اما باید صبر کرد و دید که آیا تلاشهای مایکروسافت نتیجه خواهد داد یا خیر…
به نظر شما، مایکروسافت میتواند با این محصولات، رقیب قدرتمندی باشد؟ شما کدام سرویس ایمیل را ترجیح میدهید؟ جیمیل یا آوتلوک؟!
پینوشت: نهیبی به احمدعلی و محمد (دیگر نویسندگان وبلاگ) در ملإ عام: شما هم بیشتر بنویسید جای دوری نمیرود!
پیشتر بارها در مورد دزدی نرمافزار در وبلاگ صحبت کرده بودیم. اما اینبار، مسئلهای را دیدم که دلم نیامد آنرا با شما به اشتراک نگذارم…
بسیاری از ما روزانه مدت زیادی را پای کامپیوتر خود مینشینیم. البته توصیه میشود که مدت زمان خیره شدن ما به نمایشگر در روز از ۲ ساعت بیشتر نشود، اما بسیاری به سبب کار یا علاقه، نمیتوانند چنین کاری را انجام دهند.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، توصیه میکنم کمی به خود استراحت دهید! در صورتی که پس از هر چند وقت (بین نیم تا یک ساعت)، دقایقی را به نقطهای دور خیره شوید، یا بلند شوید و کمی قدم بزنید، کمک شایانی به خود کردهاید. نرمافزاری که میخواهم معرفی کنم، در همین رابطه است.
نرمافزار BreakTaker میتواند در بازههای زمانی مشخص، به شما یادآوری کند که بهتر است چند دقیقه استراحت کنید.
طراحی این نرمافزار بسیار زیبا و شکیل است. در عین حال، سادگی آن باعث میشود که از آن آزردهخاطر نشوید.
این برنامه به زبان سیشارپ و با استفاده از فناوری WPF نوشته شده است. برای نصب این برنامه، باید داتنتفریمورک نسخهی ۳.۵ را روی کامپیوتر خود داشته باشید. (ویندوز ویستا به بعد، این نسخه از داتنت را به طور پیشفرض دارا میباشند)
این برنامه حجم کمی دارد، رایگان است و از همه مهمتر، میتواند به سلامتی شما کمک کند. پس در دانلود آن درنگ، و در استفاده از آن شک نکنید!
فایل نصب این برنامهی ۲ مگابایتی را میتوانید از اینجا دانلود کنید. برای اطلاعات بیشتر هم به سایت سازندهی آن (از سایت سازنده حذف شده!) مراجعه کنید.
و کلام آخر اینکه، مراقب سلامتی خود باشید! ;-)
همهی ما، دیدهایم ویروسهایی را در جاهایی که اصلاً انتظارشان را نداشتهایم. احتمالاً پس از آن هم ناسزایی نثار سازنده یا آن فایل کردهایم و بعد بیدرنگ آنرا پاک کردهایم… اما همیشه چنین نیست. گاهی ویروسی، ویروس نیست؛ گاهی هم ویروسی، بد جوری ویروس است!
بهتر است دقیقتر به این موضوع نگاه کنیم. اصطلاح «ویروس»، اصطلاح دقیقی برای معرفی نرمافزارهای مخرب نیست. به طور کلی، به نرمافزارهای مخرب، «بدافزار» (Malware) گفته میشود. بدافزارها انواعی دارند. از جمله ویروسها، کرمها، روتکیتها، تروجانها، جاسوسافزارها و آگهیافزارها.
ویروس، یک نرمافزار است که میتواند خودش را در کامپیوتر بازتولید کند و از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر سرایت کند. ویروسها معمولاً (همانند ویروسهای دنیای زیستشناسی) به یک میزبان (مثلاً یک فایل ورد) میچسبند و کار خود را انجام میدهند.
کرمها، به میزبان (فایل ورد، یا فایل اجرایی دیگر) نمیچسبند و خودشان یک برنامهی مستقل هستند. هدف کرمها معمولاً استفاده از منابع میباشد و میتواند در دسترسی شما به منابع تاخیر بیاندازد. آنها هم میتوانند خود را تکثیر کنند و از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر منتقل شوند.
تروجانها، همانگونه که از نامشان بر میآید (این نام از اسب تراوا گرفته شده است)، در قالب یک نرمافزار یا فایل مفید وجود دارند، در حالی که کاربر با استفاده از آنها، در واقع به هکر اجازهی نفوذ به کامپیوترش را داده است. برخی از تروجانها، قادرند بدافزارهای دیگر را نیز دانلود و روی کامپیوتر قربانی اجرا کنند…
روتکیت، مجموعهای از نرمافزارهاست که کنترل یک سیستم رایانهای را به دست میگیرد. در این نوع حمله، کاربر سیستم متوجه حضور روتکیت نخواهد شد و هکر رایانه توانایی تغییر تمامی تنظیمات رایانه را دارد.
جاسوسافزارها هم برنامههایی هستند که بدون اجازه کاربر روی سیستم کامپیوتری وی نصب شده، کنترل آن را از فرد میگیرند و اطلاعات شخصی وی را برای یک شخص ثالث میفرستند. از جملهی جاسوسافزارها، میتوان به کیلاگرها اشاره کرد.
آگهیافزار هم یعنی نرمافزاری که به طور خودکار به کاربر آگهی نشان دهد. یک آگهیافزار به خودی خود خطرناک نیست. مگر اینکه با انواع دیگری از بدافزار تلفیق شده باشد.
خب، تا اینجا دیدیم که بدافزارها انواع مختلفی دارند، اما مثلاً ممکن است فایلی که ضدویروس شما در مورد آن به شما اخطار میدهد، تنها یک آگهیافزار باشد…
پس بد نیست به پیامی که نرمافزار ضد ویروس میدهد هم دقت کنید.
اما قضیه به همینجا ختم نمیشود! هر ضد ویروسی میتواند اشتباه کند. (False Positives) ممکن است فایل شما سالم باشد در حالی که ضدویروس آنرا به عنوان یک ویروس بشناسد. این میتواند ناشی از فیلترهای کلی باشد، یا واقعاً اشتباه نرمافزار.
منظورم از فیلترهای کلی، مثلا بلاک کردن کیلاگرهاست. مثلاً نرمافزار ارقام پارسی، نرمافزاری است که به دلیل ماهیت کار خود، از روش Keylogging بهره میگیرد. در حالی که بنابر گفتهی سازندهاش، به هیچ عنوان ویروسی نیست. (این نرمافزار متنباز است. اگر حوصله دارید، سورس آن را دانلود کنید، بخوانید و نتیجه را به من هم اطلاع دهید!) در وبگاه سازندهی این نرمافزار گفته شده که آنتیویروس آویرا این نرمافزار را به اشتباه، ویروس میشناسد.
اشتباه نرمافزار هم که واضح است…
دو سه سال پیش که آنتیویروسها را بررسی میکردم و آمارهای معتبر را میخواندم، دیده بودم که آنتیویروس کسپرسکی تعداد اشتباه بیشتری نسبت به Eset دارد. پس لزوماً آنتیویروسی که بیشتر ویروس تشخیص دهد هم آنتیویروس بهتری نیست!
این وبگاه، هر از گاهی آنتیویروسها را از لحاظهای مختلف آزمایش میکند و نتیجه را منتشر میکند. شاید دیدن این آمار ها بد نباشد. وبگاه ویروسبولتن هم اطلاعات مفیدی در خود دارد و آزمایشهای مختلفی هم روی آنتیویروسها انجام میدهد.
البته به نظرم راهی جز اعتماد کردن به نتیجهی آنتیویروس خود نیست! ولی میتوان دستکم ناسزایی که پس از مشاهدهی یک ویروس میگوییم را کمی با تأمل بیشتر، و کمی رقیقتر بگوییم!
پینوشت: احتمالاً به زودی نوشتهای هم در مورد مقایسهی آنتیویروسها خواهم نوشت.
پینوشت ۲: از تأخیر طولانی مدت در ارسال نوشته عذرخواهی میکنم. در حال حاضر در حال کار روی پروژهای هستیم و سرمان بسیار شلوغ است. امیدوارم کار این پروژه هر چه زودتر به پایان برسد!