اون باورش نمیشد
که این مداد
پاک کن جادویی داره.
اون بمن گفت:«تو احمقی»
اون بمن گفت:«دروغگویی»
حتی میخواست اینها رو
برام ثابت بکنه.
خوب، چه میتونستم بکنم؟
پاکش کردم.
اون باورش نمیشد
که این مداد
پاک کن جادویی داره.
اون بمن گفت:«تو احمقی»
اون بمن گفت:«دروغگویی»
حتی میخواست اینها رو
برام ثابت بکنه.
خوب، چه میتونستم بکنم؟
پاکش کردم.