درمورد کانسپت «عشق به امام حسین»

توی دل‌نوشته‌ی قبلی بعد کلی آسمون و ریسمون بافتن یکم جدی نوشتم که مهدی پیشنهاد کرد توی یه نوشته‌ی مجزا هم اون‌ها رو بیارم. so here we are..

من با «عشق به امام حسین» به اکثر شکل‌هایی که امروزه ادعا می‌شه بچه‌ها، نوجوان‌ها یا بزرگ‌ترها دارن مخالفم.

بخش اول – نوجوان‌ها و جوان‌ها:

جامعه، فرهنگ و دین ما بخاطر ماهیت بسته‌ای که داره فعالیت‌های تاییدشده‌ی قابل انجام رو به شدت محدود کرده و فعالیت‌های هیجانی تقریبن از توی اون‌ها حذف شده. در این شرایط، تعداد زیادی از آدم‌هایی که نیاز به چنین فعالیت‌هایی دارن، شروع می‌کنن به پررنگ کردن این مساله توی فعالیت‌هایی که مورد تایید دین هستن. و این‌طوری، ما این حجم از فعالیت، رو توی ماه محرم و صفر می‌بینیم که ظاهرن مورد تایید دین (و باطنن مورد تایید دینی که جامعه‌ی ما داره اجرا می‌کنه و به نظر من خیلی و گاهی ۱۸۰ درجه با چیزی که من فکر می‌کنم شریعت محمدی بوده فاصله داره) هست.

و بنابراین مانعی جلوی جوانان غیور این مرز و بوم نیست و با استفاده از مذهبی بودن این فعالیت و این نکته که دین در جامعه‌ی ما از قانون و حقوق انسانی جایگاه بالاتری داره، تعداد زیادی از ماها به خودمون اجازه می‌دیم به اسم عزاداری، هر کاری دل‌مون می‌خواد بکنیم، خیابون رو بند بیاریم، ترافیک درست کنیم، ساعت ۱۱ شب با طبل به اندازه‌ی کافی سر و صدا درست کنیم تا مطمئن شیم کسی توی محله نمونده باشه که از عزاداری ما خبردار نشده باشه و تو گوش همه بکنیم که ما «ثواب» این عزاداری رو گرفتیم.

به هر حال محدودیت فعالیت‌های دیگه باعث می‌شه که محرم، بجای زمانی برای عزاداری سنگین و رنگین و بدون بر هم زدن آرامش دیگران باشه، تبدیل به چیزی می‌شه که دوستان توییتری «فستیوال» توصیفش می‌کنن و در کمال تاسف، این برای من ملموسه و تاییدش می‌کنم.

حالا این گرایش غیرطبیعی جوانان به این زمان‌ها و این شور و حال‌شون، توسط آدم‌هایی «شور حسینی» و «عشق به حسین» و صفت‌های مشابه دیگه خطاب گرفته که بزرگ‌ترین مشکل من، با این صفت‌ها اینه که در پایه‌ای‌ترین حالت، امام حسین هرگز حاضر نمی‌شد آرامش دیگران رو سلب کنه. و در مراحل بعدی، عشق به یک فرد باید باعث شباهت آدم به اون فرد بشه ولی خب من در هیچ‌کدوم از دوستان، شباهتی به امام حسینی که می‌شناسم نمی‌بینم.

بخش دوم – بچه‌ها:

برای من کانسپت «عشق» توی بچه‌ای که هنوز درکش از دنیا، چیزیه که پدر و مادر و اطرافیانش بهش می‌گن خیلی ملموس نیست. عشق یه مفهوم الزام‌آوره و همون‌طور که بالا گفتم، باید باعث بشه که آدم به سمت ایده‌آلش حرکت کنه در صورتی که چنین چیزهایی برای بچه تعریف نشده‌ست و منطقی نیست.

برای خودم دلیل اون حسی که نسبت به عزاداری دارم واضحه: من توی چنین محیطی بزرگ شدم. یاد گرفتم با محرک‌های احساسی این محیط گریه کنم. این فضا جایی بوده که من adventureهای دوران کودکیم رو داشتم (از دوست شدن با آدم‌های ۹۰ ساله تا دوست شدن با فیلم‌بردار و گرفتن پایه‌ی دوربین ازش و بازی کردن باهاش) .

هر چقدر هم که عاشق این فضا باشم، این علاقه‌ی من، یه علاقه‌ی سادیستیکه که به دیگرانی که لزومن از این فضا خوش‌شون نمیاد آسیب می‌زنه و من همون‌قدر که از این فضا لذت می‌برم، به وجودش معترضم.

بخش سوم – آدم‌بزرگ‌ها:

برای آدم‌بزرگ‌ها مفهوم «عشق به امام حسین» منطقی‌تره. بالاتر از واژه‌ی «اکثر» توی «…اکثر شکل‌هایی که امروزه ادعا می‌شه…» استفاده کردم چون نمی‌تونم به قطعیت بگم که وجود نداره. ولی حقیقت اینه که من تا حالا نمونه‌ای پیدا نکردم. شاید به یه دلیل بزرگ‌تر: «فکر کردن» از ملزومات حرکت به سمت ایده‌آل‌هایی مثل امام حسینه. چیزی که اکثر ماها نداریم‌ش. وقتی که چنین نیازمندی بزرگی رو نداریم (نداشتنش کاملن دست خودمونه و قوه‌ی تفکر چیزیه که خدا توی اکثر ماها گذاشته)، چجوری می‌تونیم ادعا کنیم که توی مسیر قرار داریم و داریم به سمت ایده‌آل‌مون حرکت می‌کنیم؟ بعد از فکر کردن صفات بزرگ‌تری مطرح می‌شه که اون‌ها رو هم من حداقل توی اطرافیانم به اون اندازه‌ای که بشه ادعا کرد اون فرد در مسیر رسیدن به ایده‌آل‌شه ندیدم. شاید چشم‌های من ضعیفه.

3 دیدگاه در “درمورد کانسپت «عشق به امام حسین»

  1. با همش موافقم به جز یه چیز که پایینتر میگم. من مذهبی هستم و قطعاً بند آوردن خیابون و سر و صدا هیچ جوره با مذهب جور در نمیان.

    بچه ها میتونن عشق داشتن باشن به امام حسین. دوست داشتن مظلوم (کسی که نوازادش رو کشتن…. سرش رو بریدن و…) فطریه و این هم از همین جنسه. متوجه نشدم چرا مخالفین؟ :)

  2. سلام
    منم موافقم شما باز خوبش رو گفتید تو محله ما محرم یه جورایی Show دختر ها هم هستش یعنی خوشگل ها و آرایش کرده هایی که تو محرم میشه (تازه برای عزاداری مثلاً) پیدا کرد تو روز های عادی که هیچ تو اعیاد مذهبی مثل عید فطر و… هم نمیشه پیدا کرد.به همین دلیل بار ها پیش آمده پسره جلو دختره میره قمه میزنه که چی که مثلاً ثابت کنه آره آقا ما هم هستیم یا اینم به چشم دیدم پسره داره تو دسته عزاداری سینه میزنه یه دفعه دسته یه جا صبر میکنه و مداحی میکنه که اون پسر چشمش به یکی از این خوشگل ها میفته و حین سینه زدن با انگشت هاش داره شماره میده :| یعنی باورتون میشه تا این حد!!! بعد معمولاً هم بعد محرم یه سری ها یا دوست جنس مخالف پیدا میکنن یا اگه حداقل یکم پایپند اخلاقیات باشن بعد محرم عروسی دارن :D
    من هرگز هرگز هرگز به شخص با احترام امام حسین (ع) یا هیچ دین و مذهبی اهانت نمیکنم اما همانطور که شما گفتید عشق به کسی (یا حتی عشق الهی) باعث میشه طرف ناخودآگاه شبیه معشوقش بشه اما هیچ یک از اینا مشابه رفتار هایی که از امام حسین روایت شده نیست که هیچ اکثرشون هم رفتار های سودجویانه برای سوء استفاده از موقعیت پیش آمده هست یعنی به قول شما یه جورایی جوون های ما می خوان اون همه هیجاناتی که مثلاً یه جوون غربی به صورت پیش فرض داره رو که به دلیل محدودیت ها نمی تونن انجام بدن با سوء استفاده از چنین موقعیت هایی در پوشش قانون و اسلام انجام بدن چون درسته ما تو فناوری و تکنولوژی به جوون های ژاپنی و چینی نرسیدیم ولی جوون های ما هم خدایی باهوش هستن و نه فقط در زمینه محرم بلکه در خیلی زمینه های دیگه کار هاشون رو در پوشش قانون کشور قرار میدن که هم به هدف خودشون برسن و هم مشکلی براشون پیش نیاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *