پادکست نیو فولدر، شماره‌ی یکم: تنبلی

خوب! یه شماره‌ی جدید بعد از حدود شصت روز! و من امروز به این نتیجه رسیدم که در حال حاضر توانایی انتقال احساسات با لحن رو ندارم، شاید بعد از سی – چهل شماره پیدا کنم :)

توجه کنید که چون سعی کردم از رو نخونم، محتوای پادکست یه ذره با متن‌ش تفاوت داره!

دانلود – فید پادکست – پادکست توی آی‌تیونز – آرشیو متنی پادکست


سلام!

این شماره‌ی یکم پادکست نیو فولدره و امروز می‌خوایم راجع به تنبلی صحبت کنیم. پیشاپیش از تاخیر حدودا دوماهه عذرخواهی می‌کنم و می‌تونم این قضیه رو گردن هر چیزی بندازم و زمین و زمان رو به هم بدوزم که احیانا نگم که این موضوع تقصیر منه (مثل خیلی وقایعی که توی کشورمون و توی رسانه‌هامون شاهدشون هستیم!) ولی مثل یک مرد! قبول می‌کنم که کم‌کاری من بوده و سعی می‌کنم جبران کنم. و البته بگم که این تاخیر باعث شد که در نهایت محتوای پادکست یه‌ذره پخته‌تر بشه. (البته هنوز هم خیلی خامه و واقعا هم نباید از خودم انتظار نوشتن یه متن پخته رو داشته باشم!)

قبل از شروع موضوع اصلی این رو هم بگم که تو شماره‌ی قبلی یه چیز مهم رو یادم رفت: فیلم ۱۲ مرد خشمگین یا 12 Angry Man یکی از بهترین نمونه‌هاییه که کمک‌تون می‌کنه که تفکر انتقادی داشته باشین. به جرات می‌تونم بگم از لحاظ بار آموزشی به نظر من این فیلم از هر فیلم‌های دیگه‌ای ساخته‌شده بهتره و حتی می‌شه بهش به عنوان یک آزمایش و یک آموزش نگاه کرد تا یک فیلم.

{یه تیکه موزیک}

تقریبا همه‌مون تعریف تنبلی رو می‌دونیم. برای همه‌مون اتفاق افتاده که حس و حال انجام دادن کاری رو نداشته باشیم در شرایطی که خسته نباشیم و وقت کافی هم براش داشته باشیم.

در حقیقت تعریف مشخصی برای تنبلی به ذهنم نمی‌رسه و فکر کنم برای همه‌مون هم آشنا باشه که چیه!

حقیقتش تا همین چند روز پیش هم قرار بود بجای این بخش بگم که نمی‌دونم چرا احساس می‌کنم تنبلی چیز بدیه ولی یکی از استادهامون توی روشن شدن دلیل این موضوع به من خیلی کمک کرد.

از یه نگاه دیگه، تنبلی، انتخاب راه راحت‌تر در مقابل راه دشواره. وقت‌های آزادی که من توی مترو دارم رو می‌تونم صرف کتاب‌خوندن کنم (مصداق راه دشوار) یا آهنگ گوش کنم و در و دیوار رو نگاه کنم. یا توی خیلی مسائل دیگه که البته معمولا در انتهای اون راه راحت، بدبختی در کمین‌مونه. مثل نقل‌قولی که می‌گفت هزینه‌هایی که برای خواندن کتاب می‌پردازید بسیار کم‌تر از هزینه‌هایی‌ست که برای نخواندن آن می‌پردازید و ما الان مصداق این موضوع رو داریم توی مملکت‌مون می‌بینیم و چه بسا اگر خیلی بیشتر چیزی که الان هستیم کتاب می‌خوندیم، وضعیت‌مون هم خیلی بهتر بود.

حالا بیاید یه‌جور دیگه به مساله نگاه کنیم: زمانی که ما ۱ سال‌مون بود شنیدن و متوجه شدن حرف‌های دیگران برامون کار سختی بود. وقتی ۲ سال‌مون شد راه‌رفتن کار سختی بود. وقتی ۷ سال‌مون بود جمع و تفریق کار چندان راحتی به نظر نمی‌رسید و توی ۱۸ سالگی، حل انتگرال دوگانه غیرممکن به نظر می‌رسید. ولی با تمرین و گذشت زمان، الان راه‌رفتن، حرف زدن و متوجه شدن حرف دیگران و حتی شاید محاسبه‌ی انتگرال دوگانه کار راحتی باشه برامون. (البته من هنوز به اون نقطه نرسیدم!) حتی الان هم وقتی می‌خوایم یه زبان جدید یاد بگیریم اولش مثل مگس توی ظرف عسل گیر می‌کنیم و کم‌کم و با تلاشه که پیش‌رفت می‌کنیم و این‌کارها برامون آسون می‌شن.

متوجه اشتراک این‌کارها می‌شید؟ همه‌شون اول‌ش سخت بودن. حتی اگر بهش فکر کنید نفس‌کشیدن هم کار چندان راحتی نیست. و اگر توی هر مرحله تصمیم بگیریم که کار راحت رو انجام بدیم، در نهایت روزی باید تصمیم بگیریم که نفس هم نکشیم.

حالا بیاید قضیه رو برعکس جلو بیایم و بررسی کنیم که مشکل «انتخاب حداقل مسیر دشوار» چیه؟ یعنی من تصمیم بگیرم که اوکی! نفس می‌کشم، غذا می‌خورم، گلاب به روتون دشویی هم می‌رم. ولی دیگه سر تفکر انتقادی بیخیال ما شو که حوصله‌ش رو اصلا ندارم! به نظرم بهتره خودتون جواب این سوال رو بدید. در واقع این سوال مثل یک سوال دیگه در حوزه‌ی اخلاقه «چرا من باید کار اخلاقی رو انجام بدم؟». اگر به این نتیجه رسیدید که باید کار درست رو انجام داد و از طرف دیگه یه نتیجه‌ی دیگه هم رسیدید که کاری که اخلاقی باشه، کار درستیه، این دوتا رو که باهم جمع بزنید به این نتیجه می‌رسید که باید کار اخلاقی رو انجام داد. حالا در مورد تفکر انتقادی هم موضوع مشابهه. اگه به این نتیجه رسیدید که باید کار درست رو انجام داد و به این‌نتیجه رسیدید که انتقادی فکر کردن درسته، پس از نظر منطقی باید قبول کنید که باید انتقادی فکر کنید. حالا از نظر احساسی و «من حوصله ندارم» رو دیگه من نمی‌تونم جواب بدم!

بیاید یه ذره از تفکر انتقادی فاصله بگیریم.

از طرف دیگه مشکل دیگه‌ای که ما ایرانی‌ها با تنبلی داریم اینه که همه‌جا هم تشویقش می‌کنم. یک‌سری عبارت که این‌جا جاش نیست من بگم وجود دارن که بجای بار معنایی منفی بار معنایی مثبت دارن! یعنی در این حد وضعیت‌مون خرابه! توی فیسبوک و شبکه‌های اجتماعی جوک‌هایی که می‌سازیم و روایت‌هایی که کول به نظر میان خیلیاشون مصداق بارز تنبلی یا زرنگین و این نشون می‌ده که چرا وضع ما خرابه.

بیاید مثال‌های دیگه‌ای تنبلی، یعنی انتخاب راه راحت در مقابل راه دشوار، رو ببینیم: اکثر ماها وقتی نزدیک‌ترین خط عابر پیاده فقط ۱۰ متر باهامون فاصله داره، اون ۱۰ قدم رو پیاده نمی‌ریم و از راحت از خیابون رد می‌شیم.

یا مثلا به عنوان یک راننده خیلی‌ها زحمت دور کردن مسیر بجای ورود ممنوع رفتن رو به جون نمی‌خرند برای احترام گذاشتن به قانون! (اگر فکر می‌کنید که احترام گذاشتن به قانون کار درستی نیست با عرض معذرت پیشنهاد می‌کنم خودتون رو به روان‌پزشک معرفی کنید) و در مقابل خیلی‌وقت‌ها توی دل‌مون به کسی که یک‌سری قوانین مثل اومدن با موتور توی پیاده‌رو یا ورود ممنوع رفتن رو رعایت نمی‌کنه، فحش می‌دیم!

خیلی‌ها این‌جوری به این مساله جواب می‌دن: مگه کی قانون رو رعایت می‌کنه که من رعایت بکنم؟ من هم در جواب (و اگر این رو، رو در رو و از خودتون بشنوم احتمالا جواب‌م کمی فیزیکی هم می‌شه!) بهتون می‌گم که این‌جوری به مساله نگاه کن: من قانون رو رعایت نمی‌کنم، تو رعایت نمی‌کنی و اون هم رعایت نمی‌کنه و دنیا جهنم می‌شه :| به همین سادگی. (البته بعدش شروع می‌کنم حرف زدن و چیزای دیگه‌ای می‌گم که ترجیح می‌دم اون‌ها رو برای پادکست بعدی نگه دارم)

نکته این‌جاست که خیلی اوقات مسائلی مثل پیچوندن قانون و مثلا یک‌طرفه رفتن رو به زرنگی فرد نسبت می‌دن و در واقع این حس به طرف دست می‌ده که یه کار مثبت انجام داده و نتیجش می‌شه وضعیت مملکت ما.

یا مثال‌های خیلی بیش‌تری که موضوعاتی مثل فرهنگ، مسئولیت پذیری و مسائل دیگه رو شامل می‌شن و توی شماره‌های بعدی بهشون می‌پردازیم.

تا شماره‌ی بعد منتقدانه فکر کنید، سعی کنید تنبلی نکنید و سعی کنید اون فیلمه رو هم ببینید. خدانگهدار…

8 دیدگاه در “پادکست نیو فولدر، شماره‌ی یکم: تنبلی

  1. درود، اجراتون نسبت به قبلی خیلی بهتر شده. موضوعات انتخابی دغدغه خیلی‌ها نیست و این خیلی خوبه که تصمیم گرفتی راجبش حرف بزنی. گفتگوها درباره کپی‌ رایت تو ایران برام تا زمانیکه از یه طرف رفت و آمد موتورسیکلت‌ها تو پیاده رو و از طرف دیگه تلاش عابرها برای استفاده نکردن از پل هوایی ادامه داره جالبه. آهنگ انتهای پادکست با توجه به طول خود پادکست خیلی زیاده به نظرم. در کل داره بهتره می‌شه و علاقه‌مندم شماره‌های بعدی رو هم گوش کنم.

  2. پادکست 0 خیلی صداتون لرزش داشت اما الان بهتر بود. بیشتر شبیه پادکست بود.
    —-
    یه درخواستی داشتم
    میشه سورس کد پاگینگوگل کرومی که نوشته بودید که از
    jadi.net به Jadi2.undo.it تقیر میداد رو منتشر کنید؟

  3. سلام..
    تا حالا چند بار سعی کرده ام گوش کنم(چون خوب گوش کردن خیلی راحت تر از خوندنه) اما هربار وسطاش هی گیر می کنه و هر کاریش می کنم درست نمی شه.
    لطفن مسعولین رسیدگی کنن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *