این توی فیسبوک بود. عالیه :)
در راستای ایجاد آرم ننگین PEPSI که گفته میشه مخفف واژه Pay Each Penny Save Israel یعنی پرداخت هر پنی ذخیره اسراییل است ، خون شرکت های ایرانی بجوش آمده و معانی پنهان اسامی تجاری خود را آشکار کردند تا جواب دندان شکنی به شرکت پپسی داده باشن:
پفک نمکی = پایمردی فلسطین، کابوس ناگوار ملت کینه توزیهودی.
تک ماکارون = تکنولوژی کشور متجاوز اسرائیل کارامدتر از راه ولایت نیست.
شادنوش = شکست اسراییل دربرابر نیروی ولایتمدار شیعیان.
داماش = دندان اسراییلو مردم ایران شکستند!!!!!
کاله = کشور اسرائیلو له میکنیم !!!!
پگاه = پاشو گمشو اسرائیل هرجایی!!!
بن ساله = بنیامین نتانیاهو، سگ اسرائیلی لندهور
دامداران = دهن این مردم دهاتی اسرائیل را، استغفرا… نزار دهنم باز شه
ما مشكلي با اسرائيل نداريم. هيچ وقت نداشتيم. يهوديها هم كار به ما نداشتند.
منافع يك عده ايجاب ميكند براي حفظ قدت و زر و زور اين دعواهاي بچگانه رو ترويج كنند.
بازيچه دست اينها نشويد.
ما با اسراییل و هر ظالم دیگه ای مشکل داریم. همیشه هم داشتیم. مشکل ما با اسراییله نه یهودی ها.
مطمئن نیستم که حرفتون درست باشه و کاری هم به این قضیه ندارم. ولی این جالب بود. برای همین هم گذاشتمش.
خوب به قضیهی سیاسیش کاری ندارم ولی من از آدمی که بهزور یکی رو از خونهش بندازه بیرون خوشم نمیاد. شما رو نمیدونم…
دوست عزیز شما اطلاعات تاریخی ضعیفی دارید
یه نگاه به تاریخ حکومت خشایارشاه بنداز (ماجرای استر و قتل عام ایرانیان)
بیا تا 120 سال پیش یه سرچ هم بزن هولوکاست انگلیسی اونوقت میفهمی یهودی ها کاری به کار ما داشتند یانه
لطفا روزی 10 دقیقه هم که شده کتاب بخوانیم
بنازم خلاقیت ایرانی جماعت را!!!
سلام.
یه آدم کمفهم یا کجفهمی اومده و گفته که PEPSI مخفف اون کلمه است. شما برای بیپایه و اساس نشون دادنِ اون طرز فکر، این مطلب رو نوشتید و بنیانهای خیلی چیزها رو سست کردید. چرا از راه تمسخر وارد میشید؟ الآن یه نفر آدم عامّی ممکنه فکر کنه که کلّ مملکت اعتقاد دارن PEPSI مخفف اون کلمه است و در نتیجه کلّ مملکت، بیعقل و بیفکر هستن و همهٔ سیاستهای خارجی ما باطله و … .
به نظرم بهتر بود میگفتید که این ادعاها (که مثلاً بیایم PEPSI رو مخفف یه کلمه بدونیم) نیاز به اثبات و مدارک معتبر داره و به علاوه، بحث در این مورد نفع یا ضرر چندانی برای ما نداره. به این صورت، هم این طرز فکر رو زیر سؤال میبردید و هم این که دیگران رو نسبت به همه چیز بدبین نمیکردید.
موفّق باشید.
یه نفر آدم عامی نمیدونم چی فکر میکنه. ولی من جریان پپسی توی ماه رو حالا حالا ها یادم نمیره.
خیلی از ما ها یه چیزی تو همین مایه هاییم.
صحبت در مورد سیاستهای خارجی هم ترجیح میدم صحبتی نکنم.
از طرفی چنین چیزایی هیچ وقت قابل اثبات نیست معمولاً. تئوریهای توطئه قابل اثبات نیستن. توصیه میکنم نوشتهی ویکیپدیا در مورد تئوری توطئه رو بخونید.
توجه کنید که من در حال دفاع از احمدعلی نیستم. شاید شیوهی احمدعلی مشکلاتی داشته باشه، شیوهای که شما پیشنهاد دادید هم ممکنه گیرایی مطلب رو پایین بیاره (هیچکی نخونه مطلب رو اصلن). من واقعاً نمیدونم چه راهی بهتره برای انتقال این دست مطالب.
هدف اینه که کمی بیشتر فکر کنیم، همین و بس…
جالبه که شما برای حرفتون مدرکی از ویکیپدیا میارید که هیچ تایید بر درستی مطالبش وجود نداره!
نکته اینجاست که جز در مباحث تجربی (علوم مختلف) و منطقی (ریاضیات و…) شما نمیتونید هیچ اثباتی دقیقی برای حرفهاتون بیارید. در ضمن ویکیپدیا الان دیگه یکجور منبع حساب میشه. در ضمن اگر فکر میکنید میتونید برای بحثهای فلسفی پایه و اساسی پیدا کنید من یه دوست دارم که فکر میکنه وجود نداره (کاملا جدی) شما رو به اون معرفی کنید تا وجود داشتنش رو به خودش اثبات کنید.
من فقط برای یه بخش کوچیک از حرفم اون لینک رو آوردم، اون قسمتی که میگفتم «این چیزا معمولن قابل اثبات نیستن.» و لینک ویکیپدیا هم یه شاهد بود، نه منبع!
بذارید یه سوال بپرسم. شما همون کامنت من رو بدون اون قسمتِ لینک به ویکیپدیا در نظر بگیرید. چه پاسخی بهش میدید؟
مساله اینجاست که شما دارید به مسایل غیر ریاضی به دید ریاضی نگاه می کنید. دیدتون رو باید عوض کنید.
در مورد ویکی پدیا به قول یکی از اساتید ما که بعد از 30 سال از انگلیس اومده؛ توش همه جور آدمی مینویسن و خیلی نمیشه روش حساب کرد.
اون دوست شما چطور به وجود داشتن یا نداشتنش فکر میکنه وقتی وجود نداره؟! همین که فکر میکنه یعنی یه موجودی هست دیگه.
خوب دوست عزیز تئوری توطئه که بحث منطقی نیست..! برعکس شما دارید قضیه رو از دید ریاضی نگاه میکنید
شاید من برداشت اشتباه کردم از حرف های ایشون ولی دید من هم ریاضیاتی نبود.
در مورد قابل اثبات بودن یا نبودن تئوری توطئه میخواستم یه چیزایی بگم که دیگه چون حوصله بحث رو ندارم بی خیال شدم.
ببینید منظور من ساده بود. شما گفتید “از طرفی چنین چیزایی هیچ وقت قابل اثبات نیست معمولاً. تئوریهای توطئه قابل اثبات نیستن. توصیه میکنم نوشتهی ویکیپدیا در مورد تئوری توطئه رو بخونید.” یعنی ادعا کردید یه چیزی قابل اثبات نیست بعد برای این حرفتون یه شاهدی آوردید که تو درستیش شکه!
پسر خوب
1- لزومی نداره انسان وجود داشته باشه تا بتونه فکر کنه
2-مگه تو تو خوابت کارهای مختلف انجام نمیدی؟
آیا خواب حقیقی؟
3-از کجا میدونی اون انسان داره فکر میکنه؟
4- و آیا از کجا میدونی این فکر ها حاصل توهم و اندیشه های اسکیزوفرنیایی احمدعلی نیست که فکر میکنه اون داره فکر میکنه؟
و آیا خود احمد فکر میکنه؟
یا فقط تو اینطور فکر میکنی؟
لطفا وارد حوضه هایی که در موردشون اطلاعی نداریم صحبت نکنیم
خیلی از آدمها دهها سال تلاش کردند اما فلسفه ی وجود رو درک نکردن
جوابتون رو سرسری خوندم به این دلیل که این چند وقته زیاد بحث کردم و تصمیم گرفتم حداقل یه مدتی بحث نکنم. به هر حال بازم مخالفم با اینکه وجود ندارم حداقل به این دلیل که وجود داشتنم رو درک می کنم و فلسفه ای که حقیقت ها رو انکار کنه اون فلسفه داره اشتباه میکنه (نقل با درک خودم از یکی از افراد بزرگ در این زمینه).
الان که باز کامنت ها رو خوندم نظرم عوض شد. گویا قضیه از این قرار بوده:
شما گفتید: “نکته اینجاست که جز در مباحث تجربی (علوم مختلف) و منطقی (ریاضیات و…) شما نمیتونید هیچ اثباتی دقیقی برای حرفهاتون بیارید.” و من گفتم: “مساله اینجاست که شما دارید به مسایل غیر ریاضی به دید ریاضی نگاه می کنید. دیدتون رو باید عوض کنید”.
در مباحث انسانی که اصلا اثبات اینجوری نداره. باید واقعا درگیر علوم انسانی بشید تا درک کنید. منم تا وقتی که مقداری با افرادی که کارشون این بود راجع به این قضایا صحبت نکردم قضیه رو کاملا درک نکردم. احتمالا شما دبیرستان و ریاضی هستید همونطور که من بودم، برای همین هم هست که احتمال میدم دید درستی راجع به علوم انسانی نداشته باشید.
من 3سال پیش کارشناسی ارشدم رو توی فلسفه از دانشگاه تهران گرفتم
لیسانسم هم ادیان هست
میشه لطفا درکتون رو توضیح بدید؟
اینکه من وجود چیزی رو درک میکنم یعنی چی؟
اصلا درک میکنم یعنی چی؟
برای اطلاغ شما لازم بگم در علوم انسانی تعاریف نسبی هستند و تعریف مطلق نداریم
به همین دلیل خیلی ابلهانه است که فکر کنیم ما میخوایم چیزی رو اثبات کنیم و اینجا هم کسی سعی در اثبات چیزی نداره چون چیزی برای اثبات وجود نداره
اما در دیدگاه شما علوم انسانی یعنی احساس؟؟؟؟!
متاسفانه افراد تفاوت فلسفه و عرفان رو نمیفهمن
در ذهن یک فیلسوف چیزی وجود نداره که قابل اثبات باشه واسه همین اون فیلسوفه
اون فقط حرکت میکنه ولی نمیدونه به کجا میره
شما احتمالا نمیفهمید من چی میگم
درک فلسفه ی وجود و اینکه آیا انسان هست سوالی است که دنیا را مشغول خودش کرده
من از شما میپرسم
این جمله که “سامان رفت” قابل توجیه است
اما این جمله که”دیوار وجود دارد” به چه معناست؟
“سامان وجود دارد” یعنی چی؟
وجود داشتن یک نفر یعنی چی؟
و آیا شما که صاحب فضیلت هستید و دستی هم به قول خودتون در علوم انسانی دارید تا به حال چند دقیقه به وجود خودتون فکر کردید؟
آیا احساس یک حقیقت غیر قابل انکار است؟
ایا اینکه من احساس میکنم هستم دال بر این موضوع خواهد بود که من هستم؟
منتظر پاسخ شما هستم
اگر شما بتونید وجودتون رو مشخص کنید اونوقت بزرگترین فیلسوف تاریخ لقب خواهید گرفت!!!
اولا: به قول «رنه دکارت» ((من فکر می کنم پس هستم.))
دلیل وجود انسان همون تفکرشه. و الا انسان همون حیوانی فانی است که عملا وجود ندارد.
ثانیا: لطفا ادب رو رعایت کنید و به هم توهین نکنید.
ثالثا: چرا از بحث اصلی منحرف شدید؟! بحث سر اسرائیل بود و یهودی…
رابعا: خودم رو مستحق می دونم که دو کلمه صحبت کنم… اون چیزی که ما باهاش مخالفیم نه یهودیته و نه اسرائیل. مخالفت ما با تفکر اون قومه. تفکری که باعث میشه خودشون رو به دیگران (صاحبان بر حق فلسطین) ترجیح بدن و بقیه رو بی ارزش جلوه بدن.
این که به خاطر منافعشون از هیچ کاری ممانعت نکنن. (نمونش فساد جنسی در خانواده های اسرائیلی به خاطر سیاست افزایش جمعیت اون ها وجود داره.) و این که قصد سلطه بر دنیا رو دارن.
اولا اینجا کسی به کسی توهین نکرده
ثانیا اینکه چقدر راحت تیجه میگیرید(چون فکر میکنم پس هستم)لطفا ابتدا تعریف کنید فکر میکنم یعنی چی، بعد ثابت کنید فکر میکنید ، حالا اگرکه ثابت کردید فکر میکنید آیا شما تا به حال خواب دیده اید؟
آبا نشده در فضای خواب خود به انجام کاری بیاندیشید بعد ان کار را بکنید؟
نمی دونم چقدر با اختلالات روانی آشنایید اما ما اختلالاتی داریم به عنوان مثال اختلال های فانتزی.
توی این اختلال شخص ، شخص دیگری را خیال میکند و در نقش اون فرد فکر هم میکند و ادعا میکند که در غالب آن شخص است و کارهای اورا کرده در صورتی که همه ی این ها واهی بوده است.(و خیلی اختلالات دیگه مثله اسکیزوفرنی ها)
آیا شما نمیتوانید ان شخصیت تصور شده توسط آن بیمار یا هر انسان دیگری باشد که فکر هم میکند؟
یعنی مثلا شما نمیتوانید حاصل خیال پردازی های یک کودک چهارساله باشید که به جای شما فکر میکند و شما احساس میکنید که خودتان فکر میکنید؟
و آیا من نمی توانم حاصل خیالات شما باشم و این اندیشه ها حاصل ناخودآگاه شما؟
در صحبتام اصلا قصد بی ادبی ندارم و اگه چیزی هم گفتم که باعث رنجش شده عذر میخوام. بعضی وقتا برای القای یک مفهوم باید از کلامی که درخور اونه استفاده کرد.
آقای “مخالف سامان” آیا شما تا حالا فیلم inception رو دیدید؟
(احتمالا توی این سایت هم وجود داره.)
اگه کسی بخواد به این خیالات اعتماد کنه نتیجه اش همون سردر گمی ایه که باعث خودکشی همسر شخصیت اصلی داستان شده بود.
بله ممکنه من فقط یه تصور از یه کودک 4 ساله باشم و اون هم تصور یه پیرمرد هفتاد ساله و …
(من قبول دارم که فکر رو نمیشه اثبات کرد. همینه که رنه دکارت هم فقط در مورد خودش این جمله رو به کار برده. و من هم فقط در مورد خودم میتونم بگم. اما در مورد خودم مطمعنم که فکر می کنم و به اثباتی هم نیاز ندارم. (یه جورایی بدیهیه!))
این که من از این جمله معروف استفاده کردم و گفتم “فکر کردن” انسان دلیل وجود داشتنه و “وجود” رو استعاره ای از “اهمیت وجود” دونستم، یه رویه منطقیه.
چرا ما انیشتین رو می شناسیم اما اسم کسی که توی همون تاریخ نانوا بوده یا راننده بوده رو کسی به یاد نداره. بر منطق بعضی ها اون انسانها الان دیگه “وجود” هم ندارن. در حالی که اسم انیشتین هر روز بر سر زبون هاست. و به عبارتی الان هم وجود داره.
یه مساله هم هست که من اسم شما رو نمیدونم. دوست دارم با شما آشنا بشم چون از طرز بحثتون خوشم میاد. خودمم قبلا از همچین استراتژی ای استفاده می کردم!
((( در ضمن “ابلهانه” خیلی مودبانه نیست عزیزم! )))
در ضمن دوستان بهتره بدونید پپسی یک نام آوا از صدای باز شدن در نوشابه است(!) و هیچ ربطی به اسرائیل نداره.
در ضمن آقا احمد علی بهتره بدونید ما اصلا اسرائیل رو “کشور” نمیدونیم. بلکه بهش میگیم “رژیم صهیونیستی” و “مردم اسرائیل” وجود خارجی ندارن! ما به اونا میگیم “شهرک نشین”. و مردم اصلی سرزمین فلسطین ترکیبی از مردم مسلمان و یهودی و مسیحیه. (با اکثریت مسلمانان)
«فاِن تَوَجًّهُوا»
خوب «کشور» یعنی مجموعهای از آدمها که ویژگی مشترکی داشته باشن و خودشون رو یک جامعه بدونن. بدون اهمیت به اینکه چه جنایتهایی کردن به اونها کشور میگن. این که شما چشمتون رو بستید و کشور حسابش نمیکنید به من ربطی نداره و دفاع هم نمیکنم از اسرائیل و خوشم هم نمیاد از این کشور ولی کشوره.
اسراییل در سازمان ملل تصویب شد که کشور باشه ولی سوال اینجاست که اون کشورایی که تصویب کردن سرزمین فلسطینیا واسه اسراییل بشه از کیسه خلیفه بخشیدن؟!
من اینکه چه جنایاتی مرتکب شدن یا سازمان ملل اونها رو پذیرفته رو نگفتم و از این کشور خوشم هم نمیاد. ولی حتی اگر بهزور جایی رو اشغال کرده باشن دلیل نمیشه که چون به زور اشغال کردن اسمشون کشور نشه. و هیچ آسیبی هم بهشون نمیرسه که من بهشون نگم کشور و یه چیز دیگه صداشون کنم. ترجیح میدم اگر قراره مخالفت کنم به شیوههای بهتری مخالفت کنم… (آمریکا هم یهجورایی اشغالی حساب میشه… و شاید حتی آریاییها که فلات ایران رو از ساکنان قدیم فلات گرفتن رو هم یهجور اشغال بشه حساب آورد)
در هر صورت هیچ آسیبی به این کشور منفور زده نمیشه اگر من بهش نگم کشور!