این که «هیچ چیز تصادفی نیست» دلیل نمیشود تا هر چیزی مهم باشد. مثل بخاری که از سماور بیرون میزند و اشکل مختلفی روی دیوار میسازد. اما من میتوانم به آن اهمیت بخشم. مثلا همین اشکالی که هر لحظه یک جورند برای من حکایت از زندگی دارد و تغییر و رفتن. و شاید هم هیچ نباشند و شاید خیلی مهم. خیلی تصادفها را ما مهم میکنیم ولی دلایلشان ممکن است کوچک باشد.
هر چیزی مهم نیست. هر چیزی که ما تصادف میخوانیمش!