wordpress logo

چرا مطلب مینویسم!!

wordpress logo

اصولا هر کسی برای هر کاری که میخواهد انجام دهد دلیلی دارد. من هم دوست داشتم بیابم دلیل اینکه اینقدر روی 2برنامه نویس وقت میگزارم و تنها راهی که یافتم نوشتن این مطلب بود تا بلکه مغز من هم مجبور به اندکی تفکر گردد!

امروز داشتم در آرشیو وبلاگ یک پزشک گشتی میزدم که این مطلب توجهم را به خود جلب کرد. نه به خاطر عدد مطالب بلکه به خاطر اینکه دوست داشتم ببینم جزو کدام دسته از وبلاگ نویسان هستم. اندکی فکر کردم که برای چه مینویسم و چه انگیزه ای باعث شده که من و دوستم 2برنامه نویس را راه بیندازیم.

اول از همه به این قسمت نگاهی انداختم:

وقتی برای خوانندگان می‌نویسید انگیزه و و قصد شما اشتراک مطالب با آنهاست. شما به قصد جلب خواننده و ترافیک زیاد از دیگ یا پول نمی‌نویسید. وقتی برای خوانندگان می‌نویسید، مطالبی را که برای آنها مفید خواهد بود، با آنها به اشتراک می‌گذارید. نوشتن برای خوانندگان به معنی انتشار نظرات و دیدگاه‌های شخصی شما هم است. غالبا وقتی شما برای خوانندگان می نویسید به لینک‌ها و پول و یا دیگ فکر نمی‌کنید، شما فقط به خوانندگان فکر می‌کنید، با این وجود اگر کسی پست شما را مفید تشخیص دهد و پست شما محبوب شود، چیز خوبی است ولی این هدف و قصد اولیه شما نیست. هدف اصلی شما، انتشار یادداشت‌های شخصی‌تان است.

در مورد قسمت مطالب مفید شاید همیشه دلیل بر نوشتن من نباشد ولی فکر میکنم که به صورت عمومی دلایل نوشتن من در دسته ای قرار میگیرد که خود تعریف میکنم و البته این دسته با این قسمت اشتراکات زیادی دارد. من مینویسم چون حرف هایی دارم. حرف هایی از جنس دل خودم. حرف هایی که دیگران به آن گوش نمیدهند. حرف هایی که در دلم ریخته ام و حرف هایی که نمیشود در دنیای واقعی حرفی از آنها زد. و اما در کنار آنها اطلاعاتی از دنیای آی تی و هر دنیای دیگری که جالب به نظرم رسید یا کاربردی را منتشر خواهم کرد.

دغدغه هایم. سوال هایم. پاسخ هایم. مشکلاتی که در این جامعه پر آشوب خودمان میبینم و شاید راه حل هایی برای آنها. من مینویسم تا شاید پیدا شود گوش شنوا. پیدا شود گوشی که حرف ها خام مرا نقد کند. تصحیح کند و یا رد کند. راه حل هایم را بسنجد. مینویسم تا بیابم جواب مسائل بدون پاسخ زندگی ام را. اما در این هنگام. بزرگترین مسأله. زمان است. به دنبال زمانی ام که بنویسم. و میترسیدم که زمانی که وقت آن را بیابم که بنویسم، دیگر مسئله ای نیابم. دیگر پاسخی و نقدی نیابم. میترسیدم که که هیچوقت نرسد زمانی که بتوانم بنویسم.

و برای همین است که 2برنامه نویس شروع به کار کرد. در اینجا مینویسم همه درد دلم را. همه آنچه که در فکرم هست و امیدوارم طوری بنویسم که کسی  از اینجا رانده نشود و اگر خواستید بروید بعد از دیدن آخرین مطلب دلیل رفتن خود را بنویسید تا شاید بتوانم مشکلات را رفع کنم.

همین واسلام

احمدعلی شفیعی ساعت 12 و 32 دقیقه بامداد پنجشنبه 6 بهمن 1390

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *