بایگانی ماهیانه: سپتامبر 2012

نگاهی به وبگاه picresize.com، وبگاهی برای ویرایش غیرحرفه‌ای عکس‌های شما!

برای ما زیاد پیش می‌آید که نیاز به ویرایش عکس در حد محدود مثلا جداکردن بخش‌هایی از آن یا تغییرسایز داشته‌باشیم. مخصوصا برای وب‌نویسان که قراردادن تصویر برای آن‌ها یکی از شیوه‌های جذب بیش‌تر کاربران است (البته هر چیزی اعتدال‌ش خوب است!). تعدادی از کاربران از نرم‌افزارهای پیش‌رفته (مثل فتوشاپ) و یا نه‌چندان پیش‌رفته (مثل Microsoft Office Picture Manager) استفاده می‌کنند. البته این نرم‌افزارها رایگان نیستند و متاسفانه کاربران ایرانی از نسخه‌های تقلبی این نرم‌افزارها استفاده می‌کنند درصورتی که جایگزین‌های سبک‌تر و رایگان نیز برای این نرم‌افزارها وجود دارد.

امروز می‌خواهم به شما وبگاه PicResize را معرفی کنم که ابزار رایگان و مناسبی برای ویرایش غیرحرفه‌ای عکس‌ها است. ویرایش عکس  در این وبگاه چند مرحله دارد که با جزئیات آن را به شما نشان می‌دهم:

مرحله‌ی اول: انتخاب عکس.

برای انتخاب عکس شما دو انتخاب در اختیار دارید؛ می‌توانید عکس را از کامپیوتر خودتان آپلود کنید یا لینک مستقیم عکسی را به سیستم بدهید. پس از انتخاب عکس روی Countinue کلیک کنید تا به مرحله‌ی بعد هدایت شوید.

مرحله‌ی دوم: ویرایش عکس

در این مرحله انتخاب‌های زیادی به شما داده می‌شود که تک‌تک به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

ابزار اول: جداسازی و چرخاندن بخشی از عکس.

در این ابزار می‌توانید با کمک موس بخشی از عکس را جدا کنید و اضافه‌ی آن را از بین ببرید. امکان دیگری که در اختیار شما قرار دارد چرخاندن عکس و یا برگرداندن آن است.

ابزار دوم: تغییر اندازه‌ی عکس.

با کمک این ابزار می‌توانید اندازه‌ی عکس را به کمک انتخاب‌های پیش‌فرض تغییر دهید یا با انتخاب گزینه‌ی Custom Size اندازه‌ای که مورد نظرتان است را دستی وارد کنید.

ابزار سوم: افکت‌گذاری روی تصویر.

این ابزار که کمی پیش‌رفته‌تر است امکان افکت‌گذاری روی تصویر را به شما می‌دهد. برای این‌که تاثیر هر افکت را مشاهده کنید ابتدا موس خود را روی گزینه‌ی None نگه‌دارید تا تصویر پیش‌فرض ظاهر شود سپس موس را روی هر افکت دیگر نگه‌دارید تا تاثیر آن افکت را متوجه شوید.

ابزار چهارم: انتخاب فرمت ذخیره‌سازی عکس.

در نهایت شما می‌توانید فرمت ذخیره‌سازی عکس را از بین فرمت‌های JPG، PNG، GIF و BMP انتخاب نمایید.

و پس از آن روی دکمه‌ی I’m Done, Resize My Picture! کلیک کنید تا به مرحله‌ی نهایی وارد شوید.

مرحله‌ی نهایی: چه بر سر فایل نهایی می‌آورید!

این مرحله مرحله‌ی نهایی است و به شما امکان دیدن عکس ویرایش‌شده، ادامه‌دادن ویرایش عکس، دانلود عکس و اشتراک‌گذاری آن را می‌دهد!

این وبگاه وبگاهی است که کار با آن آسان است و به اصطلاح کاربرپسند است. تقریبا می‌توان گفت در چیدمان صفحه از عناصر بیهوده استفاده نشده‌است و با چند دقیقه کارکردن فوت و فن‌های کارکردن با سرویس این وبگاه دست‌تان می‌آید و به همین دلیل هم اگر در گوگل picture resizer را جست‌وجو کنید اولین نتیجه این وبگاه است.

بهترین راه…

گاهی باید زمین بخوری تا بتوانی مسیر درست را پیدا کنی…

پس، دعا کن که وقتی لازم است، زمین بخوری، اگر نه ممکن است زیر هجوم مشکلات، له شوی…

 

* این جمله، در هنگام مشاهده‌ی پرومتئوس، صحنه‌ای که سفینه‌ی مهندسان سقوط کرد به ذهنم رسید… (دکتر شاو با زمین خوردن، نجات پیدا کرد…)

ادامه

از خودش پرسید «قرار است چه‌کار کنم؟»

جوابی نداشت…

سال‌ها گذشت و باز از خودش پرسید «قرار است چه‌کار کنم؟»

باز هم جوابی نداشت…

پس از مرگ از خدا پرسید «قرار بود چه‌کار کنم؟»

خدا گفت «فقط کافی بود شروع می‌کردی! من خودم هدایتت می‌کردم»

کره زمین

کاربرانتان را بیابید – قسمت نخست: تشخیص موقعیت جغرافیایی به کمک HTML 5

هم زمان با توسعه استاندارد HTML 5، گوشی های هوشمند و تبلت مدرن نیز در حال گسترش هستند. یکی از ویژگی های این گجت ها این است که تقریباً تمامی آن ها مجهز به GPS (و در برخی موارد GLONASS) جهت یافتن مکان دستگاه، و کاربر، هستند. به همین دلیل، یکی از کاربردی ترین ویژگی هایی که در HTML 5 معرفی شده، تشخیص موقعیت جغرافیایی است که کاربرد آن را می توان در سایت هایی مانند Google Maps و Foursquare دید. در این مقاله روش یافتن موقعیت جغرافیایی کاربر به کمک HTML 5 مورد بررسی قرار می گیرد.لوگوی HTML 5

همان گونه که می دانید، مختصات هر نقطه ای بر روی زمین را می توان با طول جغرافیایی و عرض جغرافیایی آن نقطه نشان داد. از آنجا که GPS تنها موقعیت کاربر را پیدا می کند، خروجی GPS تنها شامل همین دو عدد است و به کمک HTML 5 نیز همین دو عدد را به دست می آوریم. از آنجا این اعداد به تنهایی کاربرد خاصی ندارند، در قسمت بعدی مقاله به روش تبدیل این اعداد به نقشه یا نام مکان خواهیم پرداخت. با این وجود، پایه تمام امکانات همین طول و عرض جغرافیایی است.

برای دستیابی به موقعیت کاربر در جاوااسکریپت از شئ navigator.geolocation استفاده می شود. برای اطمینان از این که مرورگر کاربر از Geolocation پشتیبانی می کند، می توانید کد زیر را به کار ببرید:

 

if (navigator.geolocation)
{
 //دریافت مختصات کاربر
}
else
{
 alert ("مرورگر شما از مختصات جغرافیایی پشتیبانی نمی کند. لطفاً مرورگر را به روز نمایید.");
}

فهرستی از مرورگرهایی که از geolocation پشتیبانی می کنند را می توانید در اینجا بیابید. به طور کلی، بیشتر مرورگرهای جدید از این ویژگی پشتیبانی  می کنند.

در صورتی که مرورگر از geolocation پشتیبانی کند، با استفاده از تابع geolocation.getCurrentPosition می توانید به مختصات کاربر دست پیدا کنید. برای استفاده از این تابع باید تابع دیگری را به آن بفرستید که یک ورودی بگیرد. پس از این که مختصات کاربر دریافت شد، getCurrentPosition مختصات را به آن تابع می فرستد. به عنوان مثال، کد زیر مختصات کاربر را دریافت کرده و نمایش می دهد:

function showGeolocation (position)
{
   // position.coords.latitude = عرض جغرافیایی کاربر
   // position.coords.longitude = طول جغرافیایی کاربر
   alert (position.coords.latitude + ", " + position.coords.longitude);
}

if (navigator.geolocation)
{
   navigator.geolocation.getCurrentPosition(showGeolocation);
}
else
{
   alert ("مرورگر شما از مختصات جغرافیایی پشتیبانی نمی کند. لطفاً مرورگر را به روز نمایید.");
}

برای آزمایش این ویژگی در مرورگر خودتان می توانید روی این دکمه کلیک نمایید:

توجه داشته باشید که جهت احترام به حریم خصوصی کاربر، هر سایتی که بخواهد از مختصات کاربر استفاده کند، باید دستکم برای اولین بار از کاربر اجازه این کار را بگیرد. البته مرورگر به طور خودکار این کار را انجام می دهد و در صورتی که کاربر اجازه نداد، مختصات را در اختیار برنامه قرار نمی دهد و تابع مربوط به نمایش مختصات نیز فراخوانی نمی شود.

کره زمین

مسئله دیگری که وجود دارد، این است که با وجود گسترش تبلت ها، گوشی های هوشمند و دیگر دستگاه های مجهز به GPS، هنوز هم دستگاه های بسیاری (مانند رایانه های شخصی و لپتاپ ها) هستند که می توانند از سایت شما بازدید کنند، در حالی که GPS ندارند. در این گونه مواقع، با استفاده از موارد مانند IP و گاهی شبکه های Wifi، رایانه موقعیت جغرافیایی اش را تخمین می زند، ولی خطای این روش بسیار بالا است (در حدّ چندین کیلومتر). در این مواقع، با استفاده از این روش می توانید شهری که کاربر در آن قرار دارد را بیابید. (البته ممکن است در مورد شهرهای کوچک و روستاها، به دلیل خطای بالا، نتیجه حتی در این حد نیز قابل اعتماد نباشد!)

احتمالاً برای شما این پرسش پیش آمده است که داشتن طول و عرض جغرافیایی کاربر به شکل 2 عدد خام چه کاربردی می تواند داشته باشد. پاسخ این است که با کمک APIهای موجود شما می توانید نام محل کنونی کاربر (مثل تهران – خیابان کارگر شمالی) را بیابید، محل کاربر را روی نقشه علامت بزنید و …   در این زمینه منتظر مقالات بعدی این سری باشید.

شما چه کاربردی را برای مختصات جغرافیایی کاربر پیشنهاد می دهید؟

کیبورد استاندارد پارسی، حروف اصلی

کیبورد استاندارد پارسی و تفاوت‌هایی که باید به آن‌ها عادت کنید!

با آمدن ویندوز ۸ بالاخره کیبورد استاندارد پارسی به ویندوز هم راه‌یافت و دیگر نیازی نیست که از نرم‌افزارهای واسطه برای استانداردسازی کیبورد خود استفاده کنید. اما کیبورد استاندارد پارسی تفاوت‌های مهمی با نسخه‌ی غیراستاندارد ویندوزی خود دارد. قصد دارم در این نوشته این تفاوت‌ها را به شما نشان دهم!

در ابتدا دو تصویر را برای شما قرار می‌دهم که در اصل چینش جدید حروف و علامت‌های کیبورد پارسی است:

کیبورد استاندارد پارسی، حروف اصلی

کیبورد استاندارد پارسی، علامت‌های فرعی

اول تغییر مکان حرف پ

در نسخه‌های قبلی کیبورد پ در کنار عدد ۱ یا زیر دکمه‌ی Backspace قرار داشت. ولی اکنون این دکمه‌ به زنجیره‌ی حروف اصلی مرکزی نزدیک‌تر شده و در حرف M قرار دارد. اکنون علامت جایگزین حرف پ شده است و برای درج ئ باید از دکمه‌ی Shift+S (شیفت+س) استفاده کنید.

دوم اضافه شدن نیم‌فاصله

نیم‌فاصله یکی از بهترین کارکترهایی است که در کیبورد استاندارد وجود دارد و استفاده‌های آن بی‌شمار است (همان‌طور که در این نوشته و نوشته‌های دیگر مشاهده می‌کنید). برای استفاده از نیم‌فاصله می‌توانید از Shift+Space استفاده کنید. در این‌ نوشته به استفاده‌های نیم‌فاصله اشاره شده‌است. پس بیش‌تر به آن نمی‌پردازم.

سوم علامت‌های صدا دار (  َ ،  ِ ،  ُ )

این علامت‌ها که در کیبود غیراستاندارد در بخش میانی کیبورد قرار داشتند به بخش بالایی و کنار علامت‌های عربی منتقل شده‌اند و علائم آن بخش به بخش اعداد منتقل شده‌اند.

چهارم اعداد پارسی

اعداد انگلیسی در کیبورد غیراستاندارد به اعداد پارسی تبدیل شده‌اند که کارکترشان با اعداد انگلیسی متفاوت است یعنی ۲barnamenevis با 2barnamenevis متفاوت است و اگر اولی را وارد کنید در مرورگر به xn--barnamenevis-4rr تبدیل می‌شود!

پی‌نوشت برای استفاده از کیبورد استاندارد پارسی در ویندوز های قبل از ۸ می‌توانید این فایل را دانلود کنید و آن را Unzip کنید، روی Vista7 راست‌کلیک کنید و Run as administrator را بزنید. پس از آن کار تمام است! البته بهتر است قبل از این‌که شروع کنید به C:WindowsSystem32 بروید و یک کپی از فایل KBDFA.dll در یک مکان دیگر تهیه کنید که در صورتی که مشکلی پیش‌آمد ضرر نکنید.

پی‌نوشت دوم فایل Vista7 توسط شرکت فارسی‌پرداز ساخته‌شده (یا از منبعی برداشت شده) و من صرفا فایل dll کیبورد استاندارد پارسی را با dll ارائه‌شده توسط این شرکت جایگزین کردم.

با برپایی لینکدونی، وب را خوشمزه‌تر کنید!

از فواید ایجاد لینکدونی، بارها در گوشه و کنار وبلاگستان صحبت‌هایی شده است… (برای نمونه، این نوشته را بخوانید). اگر شما در وبلاگ خود لینکدونی ندارید، بد نیست آستین بالا بزنید و یک لینکدونی برای خود دست و پا کنید! با این کار، به پیشرفت و بهبود وبلاگستان نیز کمک شایانی کرده‌اید!

در این نوشته، قصد دارم روش‌های گوناگون برپایی لینکدونی را بررسی و مزایا و معایب هر یک را مطرح نمایم.

خب، راه نخست استفاده از دیگو یا دلیشز است. این دو، سرویس‌هایی هستند که امکانات تقریباً مشابهی دارند… اگر نمی‌دانید کدام یک را برگزینید، توصیه می‌کنم این نوشته‌ها را بخوانید: +، + و +.

کار با هر دو سرویس بسیار آسان است. کافی است یک حساب کاربری در آن‌ها بسازید و بعد، فید خروجی آنها را به وبلاگ خود متصل کنید.

دیگو البته امکانات بیشتری ارائه می‌دهد، ولی محیط کاربری و افزونه‌ی دلیشز زیباتر است… البته وارد کردن همه‌ی اطلاعات از دلیشز به دیگو امکان پذیر است، و همچنین دیگو سرویسی را ارائه می‌دهد که هنگامی که لینکی در دیگو خوشمزه می‌شود، همزمان در دلیشز هم خوشمزه شود.

* برای استفاده از دلیشز، می‌توانید به جای استفاده از روشی که در پایین توضیح داده‌ام (پیدا کردن نشانی فید و …)، از روشی که پیش‌تر توضیح داده بودم استفاده کنید.

پس از ساختن اکانت خود، باید نشانی فید خود را پیدا کنید. پیدا کردنش چندان دشوار نیست، لینک فید لینکدونی شما در پنل دیگو و دلیشز به راحتی قابل یافتن است. به عکس‌های زیر توجه کنید:

نشانی فید شما باید چیزی شبیه به این‌ها باشد:

http://www.diigo.com/rss/user/yourusername

http://delicious.com/v2/rss/yourusername

پس از آن، کافیست فید را به وبلاگ خود متصل کنید. برای این‌کار می‌توانید از ابزارک RSS که در خود وردپرس موجود است،‌ یا از ابزارک WordPress Easy Feed استفاده کنید. به کمک افزونه‌ی یادشده، تنظیمات بیشتری،  از جمله مدت زمان Cache فید، در دسترس است. (این افزونه در زمان نگارش این نوشته، در همین وبلاگ روی وردپرس ۳.۴.۲ بدون مشکل کار می‌کند.)

اگر هم به nofollow بودن لینک‌ها علاقه دارید، می‌توانید افزونه‌ی ویرایش‌شده‌ی WordPress Easy Feed را از اینجا دریافت کنید.

برای این‌که راحت‌تر بتوانید صفحه‌ها را خوشمزه کنید هم، می‌توانید از افزونه‌های مرورگر این دو سرویس استفاده کنید:

دیگو: نسخه‌ی کرومنسخه‌ی فایرفاکس و اینترنت اکسپلورر

دلیشز: نسخه‌ی کرومنسخه‌ی فایرفاکس

***

اما راه دیگری که برای وبلاگ‌داران وردپرسی مطرح است، استفاده از «فهرست‌ها» است. این روش، پایداری بیشتری دارد و مشکلات آن کمتر است. امکان ایجاد لینکدونی‌های دسته‌بندی شده هم در این روش، ساده‌تر به نظر می‌رسد. ولی متأسفانه در این صورت، برای خوشمزه کردن یک لینک، باید از پنل مدیریت وردپرس اقدام کنید و نمی‌توانید از افزونه‌های مرورگر استفاده کنید.

راه‌اندازی این روش هم ساده است. ابتدا در پنل مدیریت وردپرس، در بخش نمایش->فهرست‌ها، یک یا چند فهرست برای لینکدونی(های) خود بسازید. بعد، ابزارک «فهرست دلخواه» را در جای مناسب قرار دهید، فهرست مربوط به لینکدونی خود را تنظیم کرده و روی دکمه‌ی ذخیره کلیک کنید.

***

خب، روش‌های مختلفی را بررسی کردیم که هر یک مزایا و معایبی دارد. انتخاب به عهده‌ی شماست…

فقط، امیدوارم دیگر کسی بهانه‌ای برای راه نینداختن لینکدونی نداشته باشد ;-)

گوشی‌های هوشمند، از دیروز تا فردا…

نویسنده‌ی‌مهمان،امیرمحمد پیرشاه: حدود یک هفته‌ی پیش، نوکیا گوشی‌های جدیدش، لومیا ۹۲۰ و لومیا ۸۲۰، را معرفی کرد؛ بسیاری این دو گوشی را شروعی دوباره برای نوکیا و البته پیشرفتی برای مایکروسافت می‌دانند… این گوشی‌‌ها، گوشی‌هایی «متفاوت» بودند.

اما به راستی این تفاوت‌ها می‌تواند سرآغاز یک انقلاب، در صنعت گوشی‌های هوشمند باشد؟ انقلابی همچون کاری که استیو جابز در سال ۲۰۰۷ انجام داد؟ آیا نوکیا می‌تواند جایگاه گذشته‌ی خود را در میان تولیدکنندگان گوشی‌های موبایل پس بگیرد؟

خب، بیایید با هم سفری به گذشته داشته باشیم…

در سال ۱۹۸۴، یعنی ۲۸ سال پیش، تلفن همراه نوکیا، Mobira Talkman نام داشت…

 

این گوشی، به درد مردم عادی نمی‌خورد؛ همچنین، چندان گوشی همراه به حساب نمی‌آمد، چون ۵ کیلوگرم وزن داشت… ولی با این حال،‌ نوآوری بزرگی به حساب می‌آمد…

سه سال گذشت… پیشرفت چشمگیری حاصل شده بود! تلفن همراه با وزن ۸۰۰ گرم… البته نقطه‌ی ضعف این گوشی، قیمت بالای آن، یعنی ۴۵۶۰ یورو بود…

کمی به جلوتر برویم؛ سال ۱۹۹۲، کم کم مردم به خرید موبایل اشتیاق بیشتری پیدا می‌کردند و شبکه‌ی جی‌اس‌ام راه اندازی شد…

استقبال گسترده‌ی مردم از تلفن‌های همراه، باعث پیشرفت سریع‌تر آن‌ها شد. قاب‌های زیباتر، صفحه‌های نمایش رنگی، حذف آنتن خارجی دستگاه‌ها، گوشی‌های چندرسانه‌ای، دوربین، wap و چیزهایی از این دست…

 این روند همینطور ادامه داشت و گوشی‌ها به پیشرفت خود ادامه می‌دادند، تا این‌که یک تلفن همراه فوق‌العاده، معادلات بازار را به هم زد…

 

بله، استیو جابز گوشی خارق‌العاده‌ای خلق کرد. آیفون در سال ۲۰۰۷ معرفی شد و همگان را شیفته‌ی خود کرد… یک گوشی هوشمند

در آن زمان بود که خلاء بزرگی از سوی مردم حس شد. بازار شرکت‌های بزرگی مثل نوکیا و موتورولا سیر نزولی در پیش گرفت و اپل به موفقیت‌هایش ادامه داد…

به تدریج، شرکت‌های دیگر، از جمله نوکیا، سامسونگ و اچ‌تی‌سی، هم به گوشی‌های هوشمند علاقه‌مند شدند و سعی در پیشرفت محصولات خود کردند. مثلاً نوکیا ۵۸۰۰ حاصل تلاش‌های نوکیا بود که با توجه به قیمتش، در آن زمان جان تازه‌ای به این شرکت داد…

 

البته با پیشرفت آی‌او‌اس، ورود سیستم‌عامل جدیدی به نام آندروید و بعد تر پیشرفت ویندوز فون، عرصه را بر نوکیا و سیستم عاملش، سیمبین تنگ کرد و به دلیل پافشاری نوکیا بر سیمبین، سهم نوکیا در بازار، روز به روز کمتر شد… سیمبین بهبود‌هایی یافته بود ولی محدودیت‌های هسته (پشتیبانی سخت‌افزار) مانع پیشرفت آن می‌شد. از این گذشته، توسعه دهندگان دیگر به سیمبین علاقه‌ی چندانی نداشتند.

اما در سوی دیگر، شرکت‌هایی از جمله سامسونگ و اچ‌تی‌سی، پا جا پای اپل گذاشتند و راهی مشابه اپل، ولی با شیوه‌ی خود، را دنبال کردند.

از آن زمان تا کنون، گوشی‌های متفاوتی از سوی این شرکت‌ها معرفی شده و به جز به روز رسانی‌های نرم‌افزاری، تنها تغییر در گوشی‌ها، ضخامت آنها و بهبود مشخصات پردازش سخت‌افزاری بود و دیگر تحول بزرگی، همانند کاری که استیو جابز انجام داد،‌ تقریباً رخ نداد.

بعد، اپل که موفقیت برخی، از جمله سامسونگ را از جانب خود می‌دانست، دست به ثبت حق اختراع، حتا برای جزیی ترین چیز‌ها، نمود و این گونه، نزاع‌های بزرگی بر سر این پتنت‌ها میان شرکت‌ها رخ داد.

و همچنان سهم شرکت‌هایی مثل نوکیا،‌ موتورولا و بلک‌بری کاهش می‌یافت و بر سهم برخی دیگر افزوده می‌شد…

***

خب، دیدیم که چند نو آوری، بازار تلفن‌های همراه را به شدت متحول کرد… ولی پس از آن بازه‌ی زمانی کوتاه، باز هم همه چیز یکنواخت شد… ظاهر آیفون 4s نسبت به نسخه‌ی قبلی، یعنی آیفون 4، تغییرات ناچیزی کرده بود. بنا بر شایعات منتشر شده، آیفون بعدی نیز تغییر چندانی نخواهد داشت.

همه‌ی گوشی‌ها یک شکل شده‌اند… مستطیل‌های سیاه یا سفید، با گوشه‌های گرد.

کاربران امروزی دیگر چندان گول سخت‌افزارهای قوی، که گاه از ظرفیت آنها کوچکترین استفاده‌ای هم نمی‌شود را نمی‌خورند. آنها در عوض بیش از هر زمانی شیفته اپلیکیشن‌های کاربردی و زیبایی رابط کاربری هستند. این دوره جدید یکنواختی مطلق در طراحی ظاهری، می‌تواند دقیقاً همان روزنه ورود برای تلفن‌هایی متمایز، با ظاهر نو و حس ناب طراحی باشد.

به تصویر زیر نگاه کنید، طراحی یک سال پیش لومیا 900 بیشتر به دل می‌نشیند یا طراحی آتیو اِس ؟

 

چند روز پیش، نوکیا در همایشی گوشی‌های تازه‌ی خود، یعنی لومیا ۹۲۰ و لومیا ۸۲۰ را معرفی کرد… این دو تلفن همراه، دارای نوآوری‌های جالبی نیز هستند، مثلاً سیستم‌عامل ویندوز ۸ که دارای یک محیط سبک و روان است، با فناوری PureMotion نوکیا، احتمالاً تجربه‌ی جالبی را به کاربرانش هدیه خواهد کرد. ولی به هر حال، این نوآوری‌ها لومیا ۹۲۰ را به یک محصول انقلابی تبدیل نمی‌کند… اما ممکن است که ویندوز فون ۸، به کمک ویژگی‌هایی همچون یکپارچگی در پی‌سی‌، تبلت، گوشی‌های هوشمند و ایکس‌باکس بتواند گوشی‌های ویندوزی را به محصولات جالب‌تری بدل کند…

 

به هر حال، تغییر در ظاهر گوشی‌ها، امری است که نوکیا به آن توجه شایانی کرده است و امیدوارم در آینده‌ی نزدیک، شاهد ظهور گوشی‌هایی از سوی تولید کنندگان با طراحی‌های متفاوت باشیم…

به نظر شما، آیا نوکیا مسیر درستی را در پیش گرفته است؟ آیا طراحی‌های متفاوت نوکیا، می‌تواند سرآغاز یک انقلاب در گوشی‌های موبایل باشد؟

نگاهی به نرم‌افزار Foxit Reader

 همیشه نرم‌افزارهای پیش‌فرض یش‌ترین محبوبیت را داشته اند از Internet Explorer گرفته تا پیش‌فرض‌های دیگری که شرکت‌های نرم‌افزاری برای استفاده از تکنولوژی خود در اختیار کاربران قرار داده‌اند. در این میان Adobe Reader هم مستثنی نبوده و محبوبیت خاصی بین کاربران پیدا کرده است. البته کاربران ویندوز ۸ می‌توانند از جای‌گزین ویندوزی آن یعنی Windows Reader استفاده کنند.

 در این بین برای راحتی کاربران نرم‌افزارهای کامل‌تر و بهبودیافته‌تری برای استفاده از تکنولوژی‌ها خاص مثل PDF ارائه شده‌است. در این نوشته قصد دارم یک جای‌گزین سبک‌تر ولی بهبودیافته‌تر و کاربردی‌تر برای Adobe Reader و حتی Windows Reader به شما معرفی کنم.

 نرم‌افزار Foxit Reader نرم‌افزار کاربردی با امکانات جالب است که می‌تواند جای‌گزین خوبی برای Adobe Reader باشد. اولین دلیل من برای استفاده از این نرم‌افزار چندزبانه بودن این نرم‌افزار است به این‌صورت که می‌توانید چندین فایل PDF را در محیط این نرم‌افزار بازکنید و مطالعه کنید.

 قابلیت دوم ذخیره‌کردن مقداری از نوشته است که مطالعه کرده‌اید که (تا انجایی که می‌دانم) Adobe Reader این قابلیت را ندارد (ولی Windows Reader این قابلیت را دارد) و این‌که فونت را به‌خوبی نمایش می‌دهد. آخرین نسخه‌ی Adobe Reader که من استفاده‌کردم باگ اذیت‌کننده‌ای داشت و فونت‌ها را به‌خوبی نمایش نمی‌داد.

قابلیت سوم نمای زیباتر نرم‌افزار است که مانند آفیس از Ribbon ها برای منو‌های‌ش استفاده می‌کند و این موضوع که قابلیت تغییر پوسته را به‌راحتی دارا می‌باشد.

در نهایت به‌نظر من این نرم‌افزار می‌تواند جای‌گزین مناسبی برای Adobe Reader و Windows Reader باشد.

آیا شما از این نرم‌افزار یا نرم‌افزارهای مشابه استفاده کرده‌اید؟ آیا نرم‌افزار به‌تری می‌شناسید؟ آیا در استفاده از این نرم‌افزار به مشکل برخوردید؟ دیدگاه خود را بیان کنید!

پیرمرد

پیرمرد آرام در پارک قدم می‌زد. می‌دانست این آخرین لحظات‌ش است. دوست داشت همان‌طور که دوست دارد بمیرد.

به گذشته فکر می‌کرد؛ گذشته‌های دور. به شکست‌ها و پیروزی‌های‌ش فکر می‌کرد ولی از همه‌ مهم‌تر به آن‌شب فکر می‌کزد، اواخر شانزده‌سالگی‌اش، شبی که تهدید به مرگ شد! آن‌هم توسط فرشته‌ی مرگ.

-پس بالاخره آماده شدی!

-کی هست که آماده نشود. البته آن‌طور که یادم است قرار بود خیلی زود برگردی. آن موقع گفتی برای مرگ آماده شوم.

-ای انسان! زمان برای من مثل تو نمی‌گذرد! زمان همان‌طور که بخواهم می‌گذرد و در مورد تو، این زمان برای من خیلی زود بود! شاید به حساب زمان شما یک یا دو روز!

-در هر حال از تو متشکرم! مدت‌ها بود منظر ضربه (kick) بودم (اگر فیلم inception را دیده‌باشید متوجه منظور من می‌شوید). و تو آن را به من هدیه دادی! البته همراه با کلی ترس و پشیمانی!

-آن زمان وقت رفتن تو نبود! آن فقط تهدید بود. او می‌دانست که این، کار ضربه را برای تو انجام می‌دهد.

-و حالا تو می‌خواهی مرا پیش او ببری.

-نه دقیقا! بستگی دارد که رفتارت چگونه قضاوت شود. ولی در هر صورت تو را از این‌جا دور خواهم ساخت! چیزی که می‌دانم مدت‌ها قبل از ضربه به دنبالش بودی ولی نخواستی و نتوانستی از این‌جا جدا شوی!

-پس برویم! من از سالها پیش خودم را آماده کردم! البته آن شب و تا مدت‌ها بعد از آن آماده نبودم ولی روزی رسید که به آمادگی رسیدم و ترسی که آن شب به آن دچار شده‌بودم مرا مجاب می‌کرد که هرگز خودم را از آمادگی بازنشسته نکنم.

-این چیزی است که او باید قضاوت کند و نه من! برویم

پیرمرد که روی نیمکت پارک نشسته بود آرام سرش را روی گردن‌ش گزاشت و رفت! پشت سرش تمام موفقیت‌ها و افتخارات‌ش را برجای گذاشت و کم‌کم همه او را فراموش کردند. تنها چیزی که اجازه داشت با خود ببرد نتیجه‌ی کارهابش بود.

 از مدت‌ها پیش این را می‌دانست و خود را برای آن آماده کرده بود. می‌دانست که این نتایج ممکن است هرگز کافی نباشند ولی به رحمت او ایمان داشت.

پشت سرش همه چیز را جای گذاشت حتی دو برنامه‌نویس را!

شکست

خسته و خون‌آلود از گود بیرون می‌آیم. نگاهی به زخم‌هایم می‌اندازم زخم‌هایی که اگر پیروز می‌شدم نشانه‌های افتخار آمیزی بودند ولی اکنون زخم‌‌های شرم‌آوری بیش نیستند.

 دستی از گود بیرون می‌آید تا مرا دوباره به میان گود بکشد. کمی مقاومت می‌کنم و او از بازی دادن من لذت می‌برد. برایش کاری ندارد که دوباره مرا به درون بکشد ولی کمی زمان به من می‌دهد تا قوایی بگیرم و دفعه‌ی بعد شکست سخت‌تری به من تحمیل کنم.

 کسی که کنارم نشسته (مثل همیشه) به حرف می‌آید:

-تو هیچ‌قت درست و حسابی تلاش نمی‌کنی. از شکستت لذت می‌بری و موقع شکست به زخم‌هایت نمی‌اندیشی. تو می‌دانی چگونه شکست نخوری ولی یقین نداری!

با نگاهی سوال انگیز به او می‌فهمانم که واقعا نمی‌دانم چگونه به یقین برسم! و اون فقط مرا نگاه می‌کند! یا جواب را نمی‌داند یا علاقه‌ای به جواب‌دادن ندارد. از درونم صدایی می‌گوید:

-این چیزی است که خودت باید بفهمی!

 مثل همیشه که دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد به درون گود کشیده‌ می‌شوم و مثل همیشه شکست می‌خورم…

:-(