از امام صادق نقل کردهاند که روزی دست بر پردهی کعبه گذاشت و گفت ای کعبه ارزش آبروی یک انسان از تو والاتر است
امروز به این نتیجه رسیدم که وای بر ما! ;-(
از امام صادق نقل کردهاند که روزی دست بر پردهی کعبه گذاشت و گفت ای کعبه ارزش آبروی یک انسان از تو والاتر است
امروز به این نتیجه رسیدم که وای بر ما! ;-(
بنابر گزارشی که به تازگی منتشر شده است، ۶۸ درصد از دارندگان گوشیهای هوشمند اظهار داشتهاند که نمیتوانند بدون گوشی هوشمندشان زندگی کنند…
اما، شما میتوانید بدون گوشی هوشمندتان هم زندگی کنید. هر کسی میتواند!
گوشیهای هوشمند برای شما غذا فراهم نمیکنند، در تأمین آب به شما کمکی نمیکنند، هوا یا لباس شما را هم فراهم نمیکنند.
اگر شما گوشی هوشمندتان را دوست دارید، به این دلیل است که آن یک ابزار به درد بخور است. این ابزار میتواند به بهتر و سادهتر شدن زندگی شما کمک کند. همانطور که یک چکش میتواند به بهبود زندگی کمک کند. اما دلیل نمیشود که ۷۰ درصد از دارندگان چکش بگویند که نمیتوانند بدون آن زندگی کنند.
البته شاید مقایسهای که کردم، کمی اغراق آمیز باشد؛ چرا که گوشی هوشمند شاید بتواند کارهای به مراتب بیشتری را انجام دهد. (حتا شاید بتواند کار چکش را هم انجام دهد ;) ) ولی به هر حال، قضیهی گوشی هوشمند هم از جنس همین چکش است!
ببینید، من خیلی خوشحالم که حتا گوشی نه چندان هوشمند من میتواند به طور خودکار ایمیلهای من را چک کند. فید ریدری که روی گوشیام نصب کردهام، به من در مرور اخبار کمک به سزایی میکند. وقتی حال و روز خوشی ندارم، گوش دادن به موسیقی آرام از گوشی، در حالی که روی تختم دراز کشیدهام، خیلی به من کمک میکند.
ولی مشکل اینجاست که گوشیهای هوشمند، پایشان را از گلیم خود درازتر کردهاند. امروزه، بسیاری از ما به غذایی که میخوریم توجه کافی نمیکنیم. ما به ورزش و سلامتی خود، آن اندازه که باید، اهمیت نمیدهیم. از سوی دیگر، به تلویزیون نیاز داریم، در انتخاب مارک هدفون خیلی دقیق هستیم. نمیتوانیم بدون گوشیهای هوشمند خود زندگی کنیم، حتا گاهی اقرار میکنیم که اینترنت دیوانهمان میکند… (به شخصه اقرار میکنم که به دنیای دیجیتال، تا حد نسبتاً زیادی معتاد هستم… :( )
عدم تمرکز کافی را هم به اینها بیفزایید! میگویند غذا را باید آرام خورد و به آن متمرکز بود تا هضم غذا به خوبی صورت گیرد. چندی پیش یک اینفوگرافیک دیدم که میگفت عدم تمرکز، ضریب هوشی را کاهش میدهد. علاوه بر همهی اینها، با این شیوه نمیتوان لذت کافی را از چیزهای مختلف برد… اگر هنگام گوش دادن به موسیقی، در حال ارسال و دریافت پیامک باشم، بی شک نمیتوانم با موسیقی به خوبی ارتباط برقرار کنم. یا اگر در هنگام خوردن غذا، تلویزیون نگاه کنم، نمیتوانم مزهی غذا ها را به خوبی درک کنم…
در نهایت، تنها اینکه سعی کنید یک سایبورگِ کامل نباشید! این ابزارها برای بهبود زندگی به وجود آمدهاند…
پینوشت: من از همهی خوانندگان وبلاگ عذر خواهی میکنم، برای این که من این چند روز در وبلاگ فعالیتی نداشتهام… متأسفانه یا خوشبختانه این روز ها به شدّت (به معنای واقعی کلمه) روی پروژهی آزینیوم کار میکنم و وقت چندانی برای رسیدگی به وبلاگ ندارم…
منبع: گیزمودو + خودم
چه بگویم وقتی وبگاه کمک به زلزله زدگان تبریز هم فیلتر می شود؟!؟
این نوشته در وبگاههای مختلفی منتشر شده است و من هم ضروری دیدم که این رو اینجا منتشر کنم. زلزلهی آذربایجان یکی از دلایلشه و دلیل دیگهی اون زلزلهای هست که دیروز توی تهران به وقوع پیوست. و اینکه مدتهاست که خطر وقوع زلزله تهران رو تهدید میکنه.
نام من، doug copp و رئیس گروه نجات و مدیر تیم آمریکایی نجات بینالمللی ARTI ـ American Rescue Team International ـ هستم. این تیم از مجربترین گروههای نجات میباشد. نوشتههای متن زیر، میتواند جان افراد زیادی را در هنگام وقوع زلزله از مرگ نجات دهد. من به درون ۸۷۵ ساختمان فرو ریخته ناشی از زلزله خزیدم و با گروههای نجات ۶۰ کشور کار کرده و در تعداد زیادی از کشورهای جهان گروههای نجات را سازماندهی نمودم و عضو گروه نجات خیلی از این کشورها هستم. همچنین به مدت دو سال به عنوان کارشناس سازمان ملل در زمینه تخفیف فاجعه (UNX051ـUNIENET) بودم و از سال ۱۹۸۵ به بعد در صحنه بلایای طبیعی عمده جهان به جز مواردی که فاجعه آنی بوده، شرکت داشتم.
در سال ۱۹۹۶ ما یک فیلم مستند ساختیم که صحت متدولوژی ارائه شده توسط بنده را تایید میکرد. دولت مرکزی ترکیه و مقامات محلی و دانشگاه شهر استانبول در تهیه و فیلمبرداری از این آزمایش علمی و عملی با تیم ARTI همکاری داشتند. ما یک مدرسه و یک خانه را با ۲۰ مانکن در داخل آن فرو ریختیم، ۱۰ مانکن را به صورت «Duck And Cover» (خمیده و پنهان شده ) و ۱۰ مانکن دیگر را به روش بقای خودم تحت نام «Triangle Of Life» (مثلث حیات) استفاده کردیم. پس از فرو ریختن ناشی از زلزله مصنوعی، ما به درون آوارها خزیدیم و وارد ساختمانها شدیم تا نتایج آزمایش را فیلمبرداری و مستند کنیم.
در این فیلم که فنون زنده ماندن خود را تحت نظارت مستقیم و شرایط علمی مرتبط با ریزش آوار تمرین نمودیم به روشنی نشان میداد، آنهایی را که از روش «Duck And Cover» ( خمیده و پنهان شده ) استفاده کردند، شانس زنده ماندن آنها صفر درصد و برای آنهایی که از روش ما (مثلث حیات) استفاده کردند، ۱۰۰ درصد بود. این فیلم در ترکیه و کشورهای اروپایی توسط میلیونها تماشاچی دیده شد و در ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین هم از طریق تلویزیون به نمایش گذاشته شد.
اولین ساختمانی که به داخل آن خزیدم، مدرسهای در شهر مکزیکوسیتی و درجریان زلزله سال ۱۹۸۵ بود همه بچهها در زیر میزهایشان بودند و همگی تا ضخامت استخوانهایشان در هم کوبیده شده بودند. آنها میتوانستند زنده بمانند اگر در کنار میزهایشان و در راهرو بین میزها دراز میکشیدند. کاری که انجام داده بودند، غیر معقول و غیرضروری بود و در تعجب بودم که چرا آنها در راهروها نبودند. من آن موقع نمیدانستم که به آنها گفته شده بود که خود را زیر چیزی پنهان سازند.
این مطلب حقیقت دارد . من هم به نحوه آموزش بچه ها در زیر میز رفتن معترض بوده ام . اما توجه به دو نکته حائز اهمیت است
1- وقتی زیر میز رفتن می بایست آموزش داده شود که تنها تخریبهای غیر سازه ای خصوصا در ساختمانهای بتنی مورد محاسبه قرار گرفته است . ساختمان بتنی که قادر به مقاومت در برابر زلزله باشد تنها با جدا شدن اجزاء غیر سازه ای می تواند به کودکان آسیب برساند که رفتن زیر میز تنها کودکان را در برابر این آوار سبک و دارای خاصیت برندگی و لهیدگی ایمن می سازد . اما کودکانی که در راهروی بین میزها قرار بگیرند مسلما از این آوار غیر سازه ای اسیب می بینند .2- اما در خصوص سقفهای مدارس ایران خصوصا مدارس یک طبقه که در شهر های کوچک و روستاها موجود است . اگر این مدارس دارای حداقل استاندارد ها باشند می بایست کودکان را ترغیب به فرار به کناره دیواره ها نماییم و اینکار وقتی امکان پذیر خواهد بود که با اموزش و تکرار ملکه ذهن بچه ها شده باشد ! کنار دیوارها همان کنج هایی را میسازد که قابلیت حفظ کودکان را خواهد داشت .
به سادگی میتوان دریافت، هنگامی که ساختمانها تخریب میشوند، وزن سقف که بر روی اشیا و مبلمان فرود میآید، آنها را درهم میکوبد و فضای خالیای را در کنار آنها ایجاد مینماید. این فضا، همان چیزی است که من به آن مثلث حیات (Triangle Of Life) میگویم. هر اندازه اشیا بزرگتر و محکمتر باشند، کمتر فشرده میشوند و هر اندازه کمتر فشرده شوند، فضای خالی که در آن احتمال زنده ماندن افرادی که به آن پناه میبرند، زیاد است، بیشتر میشود. یک بار دیگر میتوانید ساختمان فرو ریخته را در تلویزیون نگاه کنید. مثلثهایی را که شکل گرفتهاند را شمارش کنید. آنها در اکثر نقاط وجود دارند و از معمولترین اشکالی هستند که در داخل آوارها به راحتی میتوانید مشاهده نمایید.منظور نظر این همکار ما این نیست که در ساختمانهایی که همچون بم دارای بافت خشت و گلی هستند شما بدنبال کنج بگردید ! آنهایی که ما در بم پیدا نمودیم یا در زیر یک تخت یا درون کمدی گیر افتاده بودند ! بافت بومی خود اوار بومی دارد که من دو سال است در حال مستند سازی همین اوارهای بومی ایران هستم . مطمئنا آوار منطقه کردستان با آن سنگهایی که بکمک گل بروی هم چیده شده اند با آوار خشت و گل بم فرق دارد و هیچگاه قابل مقایسه با آوار سازه های فلزی و بتنی تهران نیست ! این راهکار ارائه شده متعلق به بافت شهری و خصوصا سازه های چوبی و سبک خاص امریکا می باشد .
من کارکنان سازمان آتش نشانی شهر «تروجیلو» ـ با جمعیتی ۷۵۰،۰۰۰ نفری ـ را برای چگونه زنده ماندن و محافظت و نجات خانوادههایشان در هنگام وقوع زلزله آموزش دادم. رئیس آتش نشانی شهر تروجیلو که خود استاد دانشگاه این شهر هم میباشد، همواره مرا همراهی میکرد و خود، گواه حوادث اتفاق افتاده بود. مطلب ذیل، گفته او میباشد:«نام من روبرتو روزالس است هنگامی که ۱۱ ساله بودم در اثر بروز زلزله سال ۱۹۷۲که بیش از ۷۰،۰۰۰ نفرتلفات داشته است، در داخل ساختمان فروریخته به دام افتادم وآنچه باعث نجاتم گردید مثلث حیاتی بود که در کنار موتورسیکلت برادرم بوجود آمده بود. کلیه دوستانم که در زیر میز یا تخت رفته بودند در زیر آنها له شده و جانشان را از دست داده بودند. من مثال زندهای از مثلث حیات هستم و دوستانم مثالی از «خمیده و پنهان شده» که همگی جانشان را از دست دادند.
نکات و توصیههای مهم آقای doug copp
1ـ در هنگام بروز زلزله و فرو ریختن ساختمان هر کسی که از روش «Duck And Cover» (خمیده و پنهان شده) استفاده کند بدون استثناء و همواره محکوم به مرگ است. افرادی که زیر اشیائی نظیر میزها و اتومبیلها میروند در همانجا له میشوند.
با ارائه راهکارهای جزم اندیشانه موافق نیستم هیچگاه صد در صد را قبول ندارم ! پناه گرفتن را خصوصا در ساختمانهای یک طبقه که دارای سقف طاق ضربی و یا قوسی می باشند را در زیر میزهای فلزی و کنج دیوارها بنا بر سرعت عمل پناه گیری در یافتن شانس زنده ماندن برابر میدانم . چرا که به خاطر نوع اوار ( خاک داشتن )خفگی در این گونه ساختمانها عامل اول مرگ هموطنان ایرانی من است . و زیر میزها به انها فضایی را برای نفس کشیدن می دهد .
۲ـ سگها و گربهها و بچهها همگی آنها اغلب به صورت طبیعی در وضعیت جنینی که در رحم قرار دارند، خم میشوند و شما هم باید همین طور عمل کنید. این غریزه طبیعی ایمنی و اصل بقا است. شما میتوانید با همین شیوه در فضای خالی کوچکتری زنده بمانید. پس در زمان بروز زلزله سریع خود را کنار اشیای بزرگ، مانند کاناپه بزرگ و یا اجسام محکمی که در مقابل ضربه کمتر فشرده میشوند و فضای خالی در مجاور خود باقی میگذارند، قرار دهید.
تذکر داده ام که این راه کار مختص ساختمانهای سبک و نیز ساختمانهای دارای اسکلت فلزی و بتنی می باشد .۳ـ ساختمانهای چوبی از ایمنترین نوع ساختمانها محسوب میشوند که میتوانید در هنگام وقوع زلزله در داخل آنها باشید، دلیل آن، ساده است چونکه چوب قابل انعطاف بوده و با نیروی زلزله به راحتی حرکت میکند. اگر ساختمان چوبی فرو ریزد، فضاهای خالی بزرگی ایجاد میشود. همچنین ساختمانهای چوبی دارای وزن متمرکز شده و خردکنندگی کمتری هستند. ساختمانهای آجری میتوانند در حد قطعات آجر متلاشی شوند و آجرها منجر به بروز صدمات زیادی میشوند، البته اجساد له شده ناشی از فرو ریختن آنها از صدمات حاصل از فرو ریختن قطعات بتنی بزرگ کمتر میباشد.
تنها منطقه مشابه این ساختمانها در ایران مناطق شمالی کشور عزیزمان است که دارای سقفهای سبک شیروانی بوده و میبایست حتما در این گونه ساختمانها بخاطر نوع صدمات وارده از فرو ریزش سقف و احتمال بریدگی نوع پناه گیری به صورت رفتن زیر میز ها و نقاط امنی همچون زیر تخت خواب باشد . چرا که سقف سبک تر از آن است که شما را در زیر میز له کنه ( سقف بتنی و فلزی که بصورت تیرچه بلوک باشد این امکان را دارد )
۴ـ اگر زلزله در هنگام شب و زمانی که شما در رختخواب خود هستید، اتفاق بیفتد، کافی است از روی تخت به پایین بغلتید، یک فضای ایمن و مناسب در اطراف تخت وجود دارد. هتلها میتوانند نرخ زنده ماندن ساکنان خود را در هنگام وقوع زلزله، با نصب تابلوی راهنما در پشت درب اتاقها و اطلاعرسانی به ساکنان مبنی بر اینکه «در هنگام وقوع زلزله روی زمین کنار تختخواب دراز بکشید» افزایش دهند.
۵ـ اگر شما هنگام وقوع زلزله در حال تماشای تلویزیون هستید و فرار از در یا پنجره برایتان به سادگی امکانپذیر نیست، در وضعیت جنینی در کنار کاناپه یا صندلی بزرگ خم شوید.
۶ـ هر کسی که در زمان وقوع زلزله در زیر درب قرار گیرد محکوم به مرگ است. چونکه اگر در هنگامی که زیر درب قرار دارد، چهارچوب اطراف درب به سمت جلو وعقب بیافتد، زیر مصالح ساختمانی بالای چهار چوب درب له خواهد شد و اگر ستونها به طرفین بیفتند در این حالت توسط آنها به دو نیم خواهد شد لذا در هر دو صورت جان خود را از دست خواهد داد.
این قسمت از مقاله نیز یک نکته دارد . در ایران چهارچوب در بخاطر داشتن نعل درگاه و نیز شاخ هایی که برای نصب به دیوار بروی چهار چوبها نصب می گردید و نیز پرکردن چهارچوبهای فلزی با بتن و ملات سیمان در حین نصب درب انجام می گرفته است محل امن شناخته شده است . لذا اگر یکی از این شرایط موجود نباشد چهارچوب درب فاقد ایمنی است . من میتوانم بیش از صد عکس را به شما نشان بدهم که تنها عنصر به جای مانده از زلزله های ایران چهار چوب دربها بوده است .
۷ـ هرگز در هنگام وقوع زلزله بر روی پلهها نروید چون پلهها دارای گشتاور فرکانسی متفاوتی هستند و لذا مجزا از تنه اصلی ساختمان نوسان میکنند. به عبارتی پلهها و بقیه ساختمان با همدیگر برخورد میکنند تا اینکه شکست سازهای در پله رخ دهد و کسانی که روی پله هستند قبل از اینکه پله خراب شود، توسط گامهای پله گرفتار شده و به صورت وحشتناکی قطع عضو خواهند شد. در هنگام زلزله حتی اگر ساختمان فرونریزد باز هم از پلهها دور بمانید چون پلهها از مناطقی هستند که احتمال تخریب بیشتری دارند حتی اگر پلهها توسط زلزله فرو نریزد ممکن است در اثر وزن ازدحام زیاد افرادی که فریادکشان از روی آن در حال فرار هستند فرو بریزد. پلهها باید پس از وقوع زلزله هر چند که ساختمان آسیب ندیده باشد از نظر ایمنی مورد آزمایش قرار گیرند.
۸ـ به دیوارهای محیطی ساختمان نزدیک شوید و یا در صورت امکان به بیرون از آنها بروید. هرچه داخلتر و دورتر از دیوارهای محیطی ساختمان باشید، احتمال اینکه راه گریز شما مسدود شود بیشتر خواهد بود.
۹ـ کسانی که در هنگام وقوع زلزله در خیابانها داخل خودروی خویش میمانند وقتی که خیابان طبقه فوقانی روی آنها خراب میشود (در اتوبانهای دو طبقه)، جان خود را از دست میدهند. این دقیقا همان چیزی است که در آزادراه نیمیتز (Nimitz Freeway) رخ داد و قربانیان زلزله سانفرانسیسکو همگی در داخل خودروی خود به هنگام زلزله باقی ماندند و همگی کشته شدند. آنها میتوانستند زنده بمانند اگر از خودرو خارج شده و در کنار آن نشسته و یا دراز کشیده بودند. کلیه خودروهای له شده بجز خودروهایی که ستونهای پل مستقیما روی آنها سقوط کرده بود، دارای فضای خالیای به ارتفاع ۹۰ سانتی متر در اطراف خود بودند.
۱۰ـ از خزیدن در داخل خرابههای دفاتر روزنامهها و یا اداراتی که کاغذهای انباشته زیادی در آنها وجود داشته است، دریافتم که کاغذ دارای خاصیت ارتجاعی بوده و چندان فشرده نمیشوند لذا فضاهای خالی زیادی در اطراف بستههای کاغذ بوجود میآید که میتواند در زمان زلزله مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به اینکه الان تابستونه و کلا هم انیمیشن زیاد نگاه میکنم، امروز پس از یه مدت چند هفتهای که نه انیمیشن و نه فیلم درست و حسابی نگاه کرده بودم، انیمیشن ملاقات با رابینسونها رو نگاه کردم. انیمیشن جالبیه!
قسمت بزرگی از این داستان در مورد آیندهی این پسر ۱۱ سالس (که البته مثل من درگیر این جریانات نیست!) اما در آخر فیلم نوشتهی جالبی بود که چون این رو از زیر نویسش برداشتم کپیرایتش رو رعایت میکنم و میگم مترجم اسمشون Katy بوده و این زیرنویس رو از اینجا دانلود کردم. اما اون گفتاورد اینه:
مدتی بود که دوست داشتم برای پروژههام و سایت ahmadalli.net (که هنوز راهاندازی نشده!) لوگویی طراحی کنم و برای این کار هم دنبال سرویسهای برخط و برونخط بودم که با سایت Online Logo Maker آشنا شدم. سرویس ساخت لوگوی سایت که برای ساخت لوگو امکانات فراوان و رایگانی در اختیار کاربر قرار میدهد.
از امکانات جالب آن میتوان به ذخیره، کپی و حذف یک لوگو در اکانت کاربری خود را نام برد که خیلی به من کمک کردند. بعلاوه در فرآیند ساخت لوگو در عین آسان بودن ساخت امکانات فرآوانی از جمله تعداد زیادی طرحهای قابل تغییر در اختیار دارید. با کمک این سرویس تعدادی لوگو ساختم (به کمک مهدی) که به عنوان نمونه این و این را ببینید بد نیست.
آیا شما از این سرویس استفاده کردهاید؟ آیا ابزار جالبی از این سرویس معرفی نشده است؟ آیا از سرویسهای مشابه استفاده کردهاید؟ دیدگاهتان را بیان کنید.
آرامم، اما آرامشی پیش از آشوب
آشوبی مانند هزاران آشوب قبل از خود
آشوبی که دلم را زیر و رو میکند
آشوبی که دست بردار نیست
آشوبی که توان مبارزه با آن در من نیست
آشوبی بیمکان، بیهدف
آشوبی بی انتها
مرد جوان در گوشهی خیابان کنار ماشینش ایستاده بود و مثل هر روز بلند فریاد میزد «کرج، کرج، کرج دو نفر …» و مثل هر روز به امید استراحت شبانه روزش رو میگذراند. در کنار پیادهرو پسرک در حالی که نشسته بود و سرش روی دستانش گزاشته بود تا کمی استراحت کند به فروش جورابهایش فکر میکرد و حرفهای آن خانوم. آن خانوم در حالی که از کنارش میگذشت داشت با دوستش در مورد آخر هفته و ویلای شمال صحبت میکرد. و پسری شانزده ساله به همهی اینها!
همه به خودشان و کارهایشان فکر میکردند. کسی در فکر کودکی نبود که صدها کیلومتر آنطرفتر زیر آوار پدرش را صدا میزد، به فکر زجّههای مادری نبود که جسد کودکانش را از زیر آوار در آورده بودند. به فکر پدری نبود که حالا همهی زندگیش به فنا رفته بود و پسری که نمیدانست از این به بعد باید چه کسی را پدر صدا بزند.
پسری نوجوان، نا امید از همه چیز در حالی در دل میسوخت به همهی اینها فکر میکرد و اینها را تایپ میکرد. پسری که نمیفهمید آدمها را چگونه ببیند. پسری که فکر میکرد انسانیت در حال مرگ است و این حوادث را شوکی برای برگرداندن خون به رگهای انسانیت میبیند. پسری که دوست دارد آدمها را صفر و یکی ببیند، یا خوب یا بد. پسری که آدمها و خودش را درک نمیکند.
پسری که از دیگران درخواست کمک میکند، نه برای خودش، برای هموطنانی که صدها کیلومتر دورتر از خانهی او زیر یا روی آوار جایی که قبلا آن را خانه میپنداشتند منتظر کمک هستند، پسری که چون شانزده ساله است نمیتواند خون بدهد ولی از دیگرانی که میتوانند میخواهد خون بدهند یا از راههای دیگر کمک کنند.
پسری که هم به فکر خودش است هم به فکر دیگران، مثل هزاران نفر دیگری که این شوک انسانیت را در وجودشان بیدار کرده است، مثل هزاران نفر دیگر که حالا به انسانیت امیدوار شدهاند و دوست ندارد که انسانیت بمیرد، چون میداند که مردنش به جسمش بستگی ندارد بلکه اگر انسانیتش بمیرد، مرده است.
پسری که در جایگاه خود از همهی افرادی که کمک کردهاند تشکر میکند چون میداند قدردانی میتواند کمک بیشتری در اختیار هموطنانش قرار دهد. پسری که از شما که این نوشته را میخوانید کمک میخواهد، نه برای خودش بلکه برای هموطنانش که در زلزلهی آدربایجان آسیب دیدهاند. اگر میخواهید کمک کنید میتوانید به اینجا بروید.
پینوشت در حین نوشتن این نوشته داشتم به آهنگ a Dark knight کاری از هانس زیمر گوش میدادم. ممکن است لازم باشد در پسزمینهی خواندن این نوشته به این آهنگ گوش کنید تا احساسات این پسر را درک کنید! نسخهی ۱۲۸ کیلوبیتی این آهنگ با حجم ۱۴ مگابایت رو از اینجا و نسخهی ۱۹۲ کیلوبیتی با حجم ۲۱ مگابایت از اینجا.
مدتها پیش بود که در یک پزشک نوشتهای در مورد لوگوهای مشهوری که با CSS3 طراحی شدهاند خواندم. این طرحها که نمونههای دیگری را نیز میتوانید در سایت اصلی آن ببینید هنوز هم جالب است. اما امروز که به دنبال یک کتابخانهی جاوااسکریپت برای آنلاین کردن پروژهی خامهعسل (که کاربران قدیمی دو برنامهنویس چند باری اسم این پروژه را شنیدهاند!) بودم به کتابخانهی رافائل رسیدم.
این کتابخانهی کاربردی توابع فراوانی برای کشیدن اشکال مختلف به شما ارائه میکند و همچنین از مستندات بسیار خوب و جامعی برخوردار است. پس از کمی گشتوگذار در مستندات متوجه شدم که اگر جیکوئری پلاگینهای کاربردیش را نداشت ممکن بود از نظر قدرت با جیکوئری برابری کند یا حتی برتر از آن باشد.
در ابتدا قصد نداشتم این کنابخانه را معرفی کنم اما بخش بسیار جالبی دیدم که در آن حدود 220 آیکون مختلف ویندوز، مرورگرهای مختلف، شبکههای اجتماعی و … به کمک این کتابخانه طراحی شدهاند. در این صفحه میتوانید روی آیکون کلیک کنید و با قرار دادن موس روی آیکون بزرگتر نمای دقیقتری از طراحی داشته باشید.
این کرهی زمین به کمک کدی به طول ۱۵۶۸۸ کارکتر تولید شده است (حدود ۱۵ کیلوبایت) که احتمالا تصویری با این کیفیت حجمی بسیار بیشتر خواهد داشت و اگر خودتان ساختهشدنش را امتحان کنید متوجه زمانبر بودن تولید آن میشوید (و اگر بخواهید جزئیات آن را ببینید پس از زمانی متوجه میشوید با شکلی پر از خطوط مختلف روبرو هستید).
ولی شکلهای سادهتر مثلا شکل زیر به کمک کدی به طول ۱۶۶۳ کارکتر تولید شده است و زمان ساخت بسیار کمی دارند (تقریبا احساس نمیشود) و حجمشان نیز از تصویر بسیار کمتر خواهد بود.
با اینکه این بخش از این کتابخانه بسیار جالب است (به نظر من حتی از اوگوهای CSS3 هم جالبتر است!) اما این تنها بخش از این کتابخانه نیست. بخش جالب دیگر آن بخش نمودارهای آن است که کتابخانهی زیرمجموعهی خودش را دارد و کتابخانهای کاربردی است. (ضمنا در صفحهی اصلی نیز میتوانید طراحیهای جالبی پیدا کنید)
به نظر من این کتابخانه در نوع خودش کتابخانهای بسیار کاربردی حساب میشود مخصوصا برای کسانی که طراحی و تولید اشکال در صفحه (مثل همین آیکونها) را به استفاده از تصاویر تولید شده را ترجیح میدهند.
دنیای کامپیوتر مانند همهی علمهای دیگر (و به صورت کلی دنیای علم) بخشهای جدا از همی دارد. اما با کمک پیشرفت میتوان بین بخشهای مختلف ارتباط بهوجود آورد و یا ارتباطهای جالبی یافت به طوری که پیشرفت بدون این ارتباطات میسر نخواهد شد. این معرفی یکی از همین ارتباطات است. ارتباطی بین دنیای برنامهنویسی و طراحی.
کمی به دنیای اطراف خود نگاه کنید. میتوانید نتایج ترکیب علوم مختلف رو ببینید. کامپیوتر که حاصل پیوند میان فیزیک و ریاضی است ویا در مراحل بالاتر طراحی دستگاه شما که ترکیبی از علوم طراحی و علوم انسانی است. دنیای علم به کمک همین ارتباطات پیشرفت میکند و همین ارتباطات باعث نامحدود بودن علم میشود. سعی کنید نقشی در آن داشته باشید.
یکی از مهمترین محدودیتهایی که ما در طول زندگی خود داریم زمان است (اصلا طول زندگی را همین زمان تعیین میکند!). افراد زیادی زمان خود را صرف بهدستآوردن زمان بیشتر میکنند و افرادی دیگر مقدار اندکی از زمان خود را صرف بهبود استفاده از زمان خود میکنند. این کار با کمک مدیریت و برنامه ریزی امکانپذیر است.
مدتهاست که وسایل الکترونیکی با زندگی ما پیوند خوردهاند بهطوریکه در جوامع پیشرفتهتر از نظر اجتماع زندگی بدون این وسایل امکانپذیر نخواهد بود. به تجربهی شخصی دریافتهام که هنگام کار با وسایل الکترونیکی زمان بسیار سریعتر میگذرد (نمیدانم آیا پژوهشی در این زمینه صورت گرفته یا نه!) و بیشتر اوقات پس از گذشت ۲ یا ۳ ساعت احساس میکنم این زمان بسیار کوتاه بوده و برای انجام کاری که موردنظرم بوده کافی نیست.
اولین موضوع در مدیریت زمان این است که «زمان خود را برای انجام چه کارهایی میگذرانید و چه مدت برای انجام کار خاص وقت میگذارید» و این موضوع بهخصوص هنگام کار با وسایل الکترونیکی به راحتی قابل تفکیک نیست. در صورتی که به راحتی میتوان در زمانی که وقتتان را با این وسایل نمیگذرانید کیفیتی خوب کارهای انجامشده را تفکیک نمود.
اگر فعالیتهای الکترونیکی شما جزو اسرار نباشد (!) اگر میتوانید از سرویس Rescue Time استفاده کنید. این سرویس که میتواند در سیستم شما نصب شود و با ذخیرهکردن نام نرمافزاری که در حال حاظر فعال است (یعنی شما در حال استفاده از آن هستید) و مدت زمانی که از نرمافزار استفاده میکنید را ذخیره و این اطلاعات را به سرور خود ارسال میکند.
این سرویس نرمافزارها و سایتهای مختلف را دستهبندی میکند و به هر سایت یا نرمافزار امتیازی اختصاص میدهد؛ این امتیاز بین -۲ تا ۲ است که به صوت بسیار مخرب (-۲)، مخرب (-۱)، معمولی (۰)، مفید (۱) و بسیار مفید (۲) است. در پیشخوان سایت شما میتوانید خلاصهای از زمانی که شما در گروههای مختلف گذراندهاید به صورت نموداری به همراه اطلاعات مفید دیگری را مشاهده کنید.
در بخش دیگری بهنام Activity Summary شما میتوانید بیشترین استفادههای خود را به صورت نموداری و سپس لیست کلی نرمافزارها و سایتهایی که استفاده کردید را مشاهده کنید. در این بخش میتوانید گزینههایی که امتیازدهی غلط دارند یا دستهبندی نشدهاند را دستهبندی و امتیاز دهی کنید و یا صرفا استفادهی خود را مشاهده کنید.
با توجه به اینکه این سرویس کمکم محبوبیت پیدا کرده است و کاربران زیادی از این سرویس استفاده میکنند میتوان گفت کند بودن سایت محتمل است و دور از انتظار نیست. به غیر از این موضوع بخش پیشخوان سایت (که پس از ورود آن را مشاهده میکنید) طراحی ضعیفی دارد. اما به صورت کلی این سرویس سرویس مناسبی است برای بهینه کردن زمان خود.
پینوشت ار شیطان پرسیدند که بندگان خدا را چگونه از راه راست بهدر میکنی؟ جواب داد: به آنها میگویم هنوز وقت هست…
مراقب باشید که از زمان محدودتان چگونه استفاده میکنید چون هرگز نمیتوانید زمان تلفشد را جبران کنید.